ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فکر می کنم یکجورهایی خصلت ها و اخلاقیات افراد یک خانواده به یکدیگر سرایت می کند .
یعنی اغلب اوقات اینطور است و مثل همیشه مثال نقض هم وجود دارد .
مثلا زن و شوهر ها با وجود اختلاف سلیقه و اخلاق فراوان بعد از چندین سال زندگی زیر یک سقف مشترک خلقیات شبیه به هم پیدا می کنند . درونگرایی و برونگرا بودنشان به نفع هم تعدیل می شود و این خصلت ها گاهی ژنتیکی به نسل های بعدی هم منتقل می شود .
مثلا همین سیزده به در
بابا خدا بیامرز فراری بود از شلوغی و نشتسن بین گُله گُله آدم ها
من هم دقیقا همین شکلی شده ام و وحشت می کنم از شلوغی
بر خلاف خیلی ها که لذت می برند و کیف می کنند
هر سال معمولا یکی دو روز قبل از سیزده به در می رفتیم و می نشستیم در دل طبیعت
بعضی سالها هم روز سیزده به در بابا را مجبور می کردیم که ما را ببرد ولی یا مقاومت می کرد یا اگر می رفتیم واقعا به ما خوش نمی گذشت . من هم دقیقا همینطور شده ام .
سالهای اول ازدواجم با مهربان دنبال بهانه بودم برای فرار از این شلوغی
می رفتیم و خلوت ترین جاهای ممکن را پیدا می کردیم برای نشستن
کم کم این سیزده به در ها به دوازده به در و یازده به در تبدیل شد
و یکی دو سال است که مهربان دیگر اصراری به بیرون رفتن در روز سیزده به در نمی کند
امسال هم در کمال آرامش گفت بنشینیم توی حیاط خانه خودمان
زیراندازی بیندازیم و منقلی مهیا کنیم تا دور هم سیزدهمان در شود
می گفت : حوصله شلوغی های بیرون را ندارد .
حدس می زنم مانی و برادرش هم همینطوری بزرگ شوند و همینطوری سیزده های عمرشان را در کنند ...
سلام،
امیدوارم که حسابی سبزه گره زده باشید.
منم دقیقا مثل شما هستم. بعدشم فکر میکنم که مهم نیست تو پارک و یا گوشه حیاط ، مهم اینکه ادم در کنار اونهایی که دوسشون داره باشه و با اونها ١٣ را بدر کنه.
سالم ، خوش و پیروز باشید.
سلام
بنده هم مثل شما شلوغی سیزده به در رو دوست ندارم...
ایشالا در کنار خانواده محترم لحظات خوشی داشته باشید
شاد باشید و سلامت
به نظرم مهم نیست سیزده بدر رو کجا بدر کنی، مهم همون حس تفریح هست که ادم نباید از یاد ببردش. همین که یازده بدر و یا دوازده بدر بیرون برین و یا اینکه به جای چرت زدن توی خونه زیر انداز ببرین توی حیاط، یعنی سرزندگی.
نشاط همیشه و همیشه توی زندگیتون باشه ایشالا
اینجوری رسم و رسوم ایرانی رو تحریف نکنید لطفا
منم با شلوغی زیاد راحت نیستم ولی نه اونقدر که یکروز در سال رو که از رسم های قدیمی ایرانیه تحمل نکنم
دیگه بچه هامونم باید یاد بگیرن و تجربه ش کنن
لذت تماشای دسته ها و خانواده ها که توپ بازی میکنن سفره پهن میکنن زیر درخت، میگن و میخندن
همش یک باره در طول سال...
اگرچه مثال نقض هم وجود داره ولی عموماً همینطوره! :)
سلام؛
سیزده مبارک باشه.امّا ما امروز با خانواده رفتیم طرفای دربند و سرتمه تهران.خدا را شکر خوب بود...
ای جان دلم الهی من قربون این خانواده دوست داشتنی بشمممم<3<3<3 سیزده بدرتون مبارک بابک خان:-)
یک روزی مانی و برادرش می شن داماد های دو خانواده شلوغ و خونگرم و پرسروصدا،و شما و مهربان بانو هم ،مثل فسیل هایی که از زیر خاک،آروم آروم،با نوازش نرم فرچه خاکروبی می شن،ظریف و شکننده،تو جمع هاشون شرکت می کنین،اوایل ساکت و فقط تماشاگر،سرو صداها رو تحمل می کنید و بعد....دیگه عادت می کنین.خودتون رو با سلیقه بچهاتون تطبیق می دین و خانواده توسعه یافته تون رو در برنامه های شادی که دارن همراهی می کنین....امکانش هست البته!
رادیوآوارو روشن کردم و صداشو گذاشتم تا آخر
دیگه هیچکدوم از همسایه ها هم که خونه نبودن که صدا اذینشون کنه تو حیاط نشسنیم میوه خوردیم بعدشم خوشمزه ترین میرزا قاسمی عمرمو خوردم.عصری هم با مامان رفتیم سر خاک آنا
یه لحظه حس کردم زمان ایستاده هیچکس توی کوچه و خیابونا نبود.خیابونها خالی از ماشینها و آدمها فقط صدای گنجیشکا نوی شهر پیچیده بود.
ما روز سیزده از مسافرت برگشتیم کوههای اطراف شهر مملو از جمعیت بود وقتی وارد شهر شدیم خیابانها چنان خلوت بود که همسرم به وجد آمده بود ومیگفت کاش خیابون ها همیشه این طوری ساکت وآرام می بود