جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

شمارش معکوس

سلام

از همه دوستان و رفقا

چه وبلاگ نویس و چه بی وبلاگ

چه روشن و چه خاموش

چه کسانی که از این خانه و صاحبش خوششان می آید  و چه کسانی که چشم دیدنش را ندارند 

چه کسانی که تازه با جوگیریات آشنا شده اند چه آنهایی که سالهاست  همراهم بوده اند

خواهشی دارم .


من در این خانه دوستان نازنینی دارم که بسیار دوستشان دارم و خوشوقتم که همیشه به من لطف و محبت داشته اند . مثل هر بنی بشری بنده هم عاری از گناه و خطا نیستم و طی این سالها خیلی ها را از خودم رنجانده ام .

از همه عزیزانی که این چند خط را می خوانند درخواست دارم  زحمت بکشند و خاطره ای از جوگیریات یا صاحبش چه خوب و چه بد و چه شیرین و چه تلخ بنویسند تا برای همیشه در کامنتهای این پست یادگار بماند .



سپاس و ارادت

بابک اسحاقی



+ دوست دارم کامنتهای این پست فقط شامل خاطره های شما از جوگیریات باشد . با عرض پوزش کامنتهای غیر از خاطره تایید و ثبت نخواهند شد .




خویش

اولین پیامکی که از او به دستم رسید سی چهل تا علامت سوال بود پشت سر هم . اما من طبق معمول هیچ اشتیاقی برای اینکه بدانم فرستنده کیست نشان ندادم . گفتم اگر با من کار داشته باشد خودش دوباره تماس می گیرد .


بیست و نهمین روز اسفند 92 بود ساعت 10 شب

بعد هم ساعت یازده و نیم شب یک پیامک دیگر فرستاد :

فرارسیدن نوروز باستانی یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار کوروش کبیر بر همه ایرانیان پاک پندار راست گفتار و نیک کردار خجسته باد ....


این پیامک هم بین خیل پیامک های نوروزی که صاحبشان را نمی شناختم گم شد و بی جواب ماند .


سوم فروردین 93 ساعت یازده و نیم شب :

تک گلی هستی که تا عرش خدا خواهم تو را

گرچه کم یادت کنم بسیار می خواهم تو را



 

ادامه مطلب ...

بابا عموممد

با ممد آقا ایستاده ایم زیر سایه درخت زیتون حیاط شرکت . ممد آقا سیگاری آتش می کند و شروع می کند به صحبت .


دارم فکر می کنم که چه خوب است این دم آخری این مرد را شناخته ام . من و ممد آقا هیچ ربطی به هم نداریم اما از یک مکالمه ساده توی ناهار خوری شرکت دوستیمان شروع شد و حالا هر روز چند باری با هم زیر سایه این درخت می ایستیم و گپ می زنیم . ممد آقا راننده وانت است و برای شرکت بار می برد اما آدم جالبی است . از آنهایی که از شنیدنشان سیر نمی شوی . از آنهایی که از هر داستان و خاطره اش می شود پست نوشت . سالها برای کار به ژاپن رفته بوده و خاطرات بامزه و جالبی از چشم بادامی ها روایت می کند و چون "مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد " و من خوب گوش می کنم او هم با آب و تاب تعریف می کند . هر دو هم لذت می بریم . او از گفتن و من از شنفتن .

مثل قدیمی ها  سخنش را با چاشنی ضرب المثل و حکایت تحویل می دهد و حرف بی حساب و بیخود هم نمی زند . همینطوری برای اینکه چیزی گفته باشد حرف نمی زند  .همیشه حتما یک نکته ریز و نتیجه اخلاقی و حکمتی در داستانش هست .






امروز یکهو صحبت سن و سال شد و وقتی ممد آقا گفت که   ۴۹ ساله است با تعجب گفتم : اصلا بهت نمیخوره ممد آقا . ماشالا خوب موندی .


می گوید : آقا مهندس ! من تا ده سال پیش یه موی سفید توی سرم نبود . همه میگفتن : ممد موهاتو رنگ می کنی ؟

الانو نیگا نکن . یکی مرگ مادرم و یکی هم وقتی اون بچه رو ازم گرفتن . اینا موهای منو سفید کرد .


خدا مادرت رو رحمت کنه ولی فضولی نباشه ممد آقا . قضیه بچه چیه ؟


و ممد آقا تعریف می کند که خواهر خانمش دوقلو به دنیا آورده بوده و بعد از چند روز فوت می کند . باجناقش پسربچه را می برد پیش مادرش و دخترک را می سپارد به ممد آقا و ممد آقا او را پنج سال تر و خشک می کند .

تا اینکه قل دیگر یعنی همان پسربچه به خاطر بیماری می میرد و پدر بچه می آید و دخترش را از ممد آقا پس می گیرد .

می پرسم : به همین راحتی ؟

ممد آقا می گوید : امانتی رو باید پس داد دیگه آقا مهندس


بعد هم می گوید : وقتی اومدن دنبالش داشت قلبم وامیستاد . مادرم مرد خیلی ناراحت شدم ولی نه انقدر . بچه به من می گفت : بابا . هنوزم میگه ولی من بهش گفتم : من دیگه بابات نیستم به من بگو عمو

خیلی سخت بود آقا مهندس . بدترین اتفاق عمرم بود .



بعد هم پک محکمی به آخر سیگارش زد و با دست گوشه چشمهای خیسش را پاک کرد و رفت تا وانتش را بار بزند .




life یعنی زندگی





اردی بهشتی یا همان اردی معروف از معدود وبلاگ نویس هاییست که با وبلاگشان زندگی می کنند  . یعنی نوشتن وبلاگ بخشی از زندگی آنهاست .

این را از اسم وبلاگش هم می شود فهمید :


life درست مثل خود زندگی 


اردی بدون هیچ ادعایی روزمره هایش را با کلمات و تصاویر قاب می کند و هر شب می فرستد روی آنتن و خوشی ها و غم هایش را با شما شریک می شود .  با اینکه از بین صدها تصویری که هر روز از زندگیش منتشر کرده است حتی یکبار هم صورتش را ندیده اید و بعد از اینهمه وقت حتی اسم واقعی او را نمی دانید اما چه تفاوتی دارد ؟ خیالتان راحت است که یک دختر اردی بهشتی با احساس و سرزنده  هست که هر شب پست جدید می گذارد . بلاگستان اینروزها آدم مثل اردی کم دارد و  اگر دیدید وبلاگ نویسی هر روز دارد پست می گذارد و مدام دارد فعالیت می کند باید نگرانش بشوید چون حتما مشکلی دارد . اما اردی از معدود وبلاگ نویس هاییست که اگر روزی پست جدیدی از او ندیدید باید نگرانش بشوید .


اردی به نظرم بهترین نمونه روزانه نویسی وبلاگی است . وبلاگ او مثل دفترچه خاطرات یک دختر خانم خوش خط می ماند که اتفاقات هر روز را جزء به جزء توی دفترش یادداشت می کند تا بعدها یکروز سر فرصت بنشیند و مرورشان کند و این خاصیت آدمهای خاطره باز است . اصراری به این ندارد که پستش خیلی بماند و خیلی ها آن را بخوانند . هر وقت که احساس نوشتن کند دوباره می نویسد و پست جدید می گذارد  . و این نشانه آدم هاییست که به قلم ایمان داند . آدمهایی که نوشتن بخشی از وجودشان شده است و باید در هر شرایطی بنویسند . چه وقتهایی که بی حوصله اند و چه زمانی که غمگین هستند چه زمانی که خوشحالند و چه زمانی که هیچ حس و حال خاصی ندارند ناچارند بنویسند .نوشتن برای آدمهایی از این دست درست مثل خوردن و آشامیدن است و نمی توانند ترکش کنند .


اردی لااقل برای من یک دوست بامعرفت و بی توقع است . شاید خیلی کم به وبلاگش سر بزنم و اصلا هم کامنت نگذارم اما مطمئنم که تمام پست های مرا می خواند و اکثرا هم نظر می دهد .

اردی بهشت  امسال دوست داشتم برای تولدش یک تشکرنامه مفصل بنویسم بابت محبتش طی  این چند سال دوستیمان که بداند چقدر برایم عزیز و قابل احترام است اما روز تولد اردی بین شلوغی ها و جشن تولدهای اردیبهشت امسال فراموشم شد .


وقتی یکنفر اسمش را می گذارد اردیبهشتی یعنی برای ماه تولد و روز تولد و کلا برای تولدش اهمیت قائل است . راستش از خودم خجالت کشیدم که  نه تنها برایش چند خط تشکر نامه ساده ننوشته ام بلکه حتی تولدش را هم تبریک هم نگفته ام .



اردی جان 

با چند روز تاخیر تولدت مبارک

کوتاهی مرا ببخشید لطفا ...





اندکی صبر ، طلب نزدیک است

امسال عید به یک میهمانی دعوت بودیم که یکی از دوستانم پرسید چقدر پول همراهت هست ؟ من هم موجودی کیفم را به او قرض دادم که مبلغ خیلی زیادی هم نبود چیزی حول و حوش هفتاد هزارتومان .


گذشت و گذشت و راستش اصلا یادم رفت که همچین پولی از او طلب دارم . تا اینکه زنگ زد و پرسید که آیا آن پول را به من پس داده یا نه ؟ من هم گفتم : نه پس ندادی

گفت که شماره کارتت را بده تا پول را برایت واریز کنم .


آنروز خیلی سرم شلوغ بود و فراموش کردم که شماره کارت را اسمس کنم تا اینکه بعد از یک هفته دوباره تماس گرفت و گلایه کرد که چرا شماره کارت را ندادی ؟ من هم شماره کارت را برایش اسمس کردم ولی خبری از پول نشد یعنی اسمس از بانک نرسید که پول واریز شده یا نه .

یکی دو هفته دیگر هم گذشت تا اینکه به خاطر کاری با او تماس گرفتم . همین که گوشی را برداشت شروع کرد به عذرخواهی که شرمنده ام و ببخشید و فراموش کردم و چه و چه ....

حالا هی من قسم و آیه می آورم که به خاطر پول زنگ نزده ام و او مدام اصرار می کرد که دوباره شماره کارتت را برایم اسمس کن . صحبتمان که تمام شد دوباره شماره کارت را برایش فرستادم ولی باز هم مثل دفعه پیش خبری از واریز آن مبلغ نشد که نشد .


 

ادامه مطلب ...

برنده رقابت عکاسی

سلام .


همونطور که قبلا عرض کردم من و محسن باقرلو هر دو به تازگی گوشی هوشمند خریده ایم و از همان اول مدام بر سر اینکه کدام گوشی کیفیت بهتری دارد با هم کل کل داشتیم . گوشی من سامسونگ گالکسی نوت 3 و گوشی محسن نوکیا لومیا 1520 است . قرار شد یک رقابت وبلاگی با هم بگذاریم و ببینیم به نظر شما کدام گوشی کیفیت بهتری دارد ؟ به همین خاطر یک نظرسنجی گذاشتم که خوانندگان این وبلاگ اگر قرار باشد از بین این دو گوشی یکی را انتخاب کنند سامسونگ را بر می گزینند یا نوکیا که در این رقابت سامسونگ پیروز و سربلند بیرون آمد . هر چند هر دو گوشی مخالفان و موافقانی داشتند .

نتایج نظرسنجی را می توانید مشاهده بفرمایید :



اما مهمترین مزیت گوشی لومیای نوکیا دوربین 20 مگا پیکسلی و عکس های با کیفیت آن است . قرار شد در این زمینه هم با هم رقابتی داشته باشیم و به همین خاطر از چند سوژه مشترک در شب و با فلاش عکس گرفتیم و عکس ها را بدون اینکه مشخص باشد مال کدوم گوشی است در معرض دید شما قرار دادیم تا بدون تعصب گوشیی را که عکس های بهتری گرفته است انتخاب کنید .

نتیجه رقابت عکاسی را در ادامه مطلب تماشا بفرمایید :



ادامه مطلب ...

رقابت عکاسی


خب همونطور که قول داده بودم امشب قراره عکسهایی که با دوربین گوشی های سامسونگ گالکسی نوت 3 و نوکیا لومیا 1520 گرفته شدند رو با هم مقایسه کنیم . همه عکس ها توسط محسن باقرلو در شب و در فضای اتاق و با فلاش گرفته شده و سوژه ها هم یکسان هستند و البته به دلیل نبودن پایه کمی ممکنه تفاوت داشته باشند . برای اینکه تعصب و سلیقه در رای گیری تاثیر نداشته باشه مشخص نیست کدوم عکس مال کدوم دوربین هست و عکس ها با حرف A و B مشخص شدند .

حالا لطفا تشریف ببرید به ادامه مطلب و عکس ها رو ملاحظه بفرمایید و توی رای گیری شرکت کنید و بگید به نظر شما عکس های گوشی A کیفیت بهتری دارند یا گوشی B ؟

رای گیری در ستون سمت راست وبلاگ قرار گرفته ...



ادامه مطلب ...

سامسونگ یا نوکیا ؟

من و محسن باقرلو چند وقتی هست که گوشی هوشمند خریده ایم .

 گوشی من samsung galaxy note 3 و گوشی محسن nokia lumia 1520

هر دو گوشی در دسته بندی فبلت ها هستند یعنی کمی از گوشی معمولی بزرگتر و از تبلت کوچکتر

از نظر قیمت تقریبا در یک رنج قیمتی هستند . یکی با سیستم عامل اندروید و دیگری ویندوز فون دارد . بزرگترین مزیت گوشی من قلم آن است که این امکان را می دهد تا شما تجربه داشتن یک دفترچه الکترونیکی و نوشتن سریع و ساده با قلم را داشته باشید و مزیت بزرگ گوشی محسن دوربین 20 مگا پیکسلی آن است .


از روزی که محسن گوشی خرید کل کل ما هم شروع شد و طی این یکی دو ماه آنچنان با هم بحث و جدل کامنتی داشته ایم  و جدل ما حیثیتی شده است که کسی نداند فکر می کند ما داریم از کارخانه های سامسونگ و نوکیا حقوق و پورسانت می گیریم . باقرلو جدیدا دور برداشته و سیستم عامل اندروید را زیر سوال برده و کلا به همه اندرویدی ها اهانت نموده است . البته بنده خدا تقصیری هم ندارد . یک عده خس و خاشاک بادمجان دورقابچین دور و برش جمع شده اند و از گوشی او تعریف بیخودی می کنند که اصلا من دوست ندارم اسمی از آنها اینجا بیاورم .

بگذریم ...


دیشب که خانه محسن اینها بودیم قرار شد یک مسابقه بدهیم و هر دو با گوشی هایمان از موضوعاتی مشترک عکس بگیریم و عکس ها را رونمایی کرده و قضاوت را به شما بسپاریم . البته در نظر داشته باشید که گوشی باقرلو 20 مگا پیکسلی بوده و لنز دوربین آن در حد دوربین عکاسی است و گوشی من 13 مگا پیکسلی است . احتمالا می گویید شرکت در این رقابت بی فایده است و برنده از پیش مشخص اما اینطور نیست .

به هر حال امشب عکس های گوشی من و محسن ساعت 22.22 رونمایی می شوند و شما در مورد کیفیت آنها قضاوت خواهید کرد و تصدیق خواهید نمود که پول دادن برای یک گوشی 20 مگا پیکسلی چقدر کار بی فایده ای است وقتی شما می توانید یک گوشی خوب و با کلاس با دوربین 13 مگا پیکسل داشته باشید و مجبور نباشید خفت استفاده از محصولی از محصولات شرکت نوکیا - مایکروسافت را به جان بخرید .


جدا از شوخی یک نظرسنجی در سمت راست وبلاگ گذاشته ام تا همینطوری  سلیقه مخاطبان این وبلاگ را بسنجیم و ببینیم کدام یک از این دو فبلت طرفدار بیشتری دارد ؟



شماکدامیک را می پسندید ؟