جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

الو شیرزاد ... منم کیا ... گوشی رو بردار !!!

 

هنوز               صدایت روی پیامگیر موبایلم هست که  می گویی :  

 

من شیرزادم ... گویا با من کار داشتی ... زنگ بزن ... من بیدارم کیا !!! 

 

و من هر  روز دارم شماره ات را می گیرم و زنگ می زنم  

ولی تو بیدار نیستی شیرزاد جان !!!  

تو که خالی بند نبودی با مرام .... 

 

دلم برایت خیلی تنگ شده شیرزاد  

این خیلی را فقط من و تو و خدا می دانیم  

امشب می خواهم یک دقیقه با تو حرف بزنم شیرزاد 

فقط یک دقیقه  

و صدایم را بگذارم اینجا که هر وقت گذری از جوگیریات رد شدی  

حرفهایم را بشنوی ...  

هر کس هم که دوست داشت با شیرزاد حرف بزند صدایش را بفرستد به این آدرس 

  

 kiamehr.bastani@gmail.com 

 ************************************************************* 

بچه ها چرا گریه می کنید ؟    

شیرزاد یک بازی وبلاگی راه انداخته   

از من خواست خبرتون کنم  

شیرزاد عاشق بازی بود  

اینبار دور هم جمع میشیم برای شیرزاد ... 

مطمئنم خودش هم میاد ....  

باور کنید زود تر از همه صداش رو فرستاده ...  

 

 

الو شیرزاد ... منم کیا ... گوشی رو بردار !!! 

 

 

نظرات 78 + ارسال نظر
الهه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 11:43 http://khooneyedel.blogsky.com/

خیلی کار قشنگیه کیامهر....خیلی......
آره....آقا شیرزاد عاشق بازی بود...عاشق دور هم جمع شدنامون بود....میدونم که میشنوه صداهامون رو....میدونم......

الهه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 11:44 http://khooneyedel.blogsky.com/

کاش بتونم حرف بزنم....کاش بتونم گریه نکنم و فقط باهاش حرف بزنم......فقط برای یک دقیقه......

میلاد سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 11:45

وای ی ی ی کیامهر ر ر

عجب حسی دادی بهمون

صومعه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 11:45

چرا تا یه ریزه این چشمه بند میاد چیزهایی مینویسد که باز هم این چشمه می جوشه

هاله بانو سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 11:52 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

شب می فرستم کیامهر
باید برم خونه اینجا تو شرکت نمی تونم
می ترسم تا بگم سلام بغضم بترکه

میلاد سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 11:54

کیامهر همه ی سعیمو میکنم باهاش حرف بزنم م م م م

تمام تلاشمو میکنم برات بفرستم

خدا کمکم کنه چند دقیقه تنها باشم و بتونم راهت با دلم باهاش حرف بزنم

آلن سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 11:58

دوباره گریه م گرفت کیا.

صومعه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 12:00

من نمی تونم هر چی می گم این اشکای لعنتی نمیذاره

شهاب آسمانی سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 12:05 http://empyrean.blogfa.com/

کیا جان ...
سلام شهاب هم برسون ...

رضوان سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 12:08 http://zs5664.blogfa.com/

سلام
راستش این روزا خیلی دلم گرفته بود و وبلاگ شما هم که ماشالا چند وقتی بود حال و هوای خوبی نداشت
امروز با تمام دلتنگی هایی که داشتم رفتم و ژیام تسلیت اکثر دوستان رو خوندم و متاسفانه حالم بدتر شد
من بیشتر از اینکه برای خود آقا شیرزاد ناراحت باشم برا خانمش ناراحتم که چه روزای سختی رو باید بگذرونه
تسلیت میگم به همه

سحر سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 12:19 http://dayzad.blogsky.com/

من نمیتونم...
مطمئنم نمیتونم...
حتی ۳۰ ثانیه بدون بغض و گریه نمیتونم حرف بزنم...

کرگدن سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 12:35

من باهاش حرف می زنم و می فرستم ...
مرسی کیا ... کار قشنگیه ...

هیشـــکی ! سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 12:38 http://hishkii.blogsky.com

وااااای کیامهر چیکار میکنی با دلمون؟!..

آخه چی بگم بهش؟..

کیامهر سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 12:44

من میخوام بهش بگم شیرزاد دمت گرم
هیشکی نفهمیده همه اینا دروغه
همه بچه ها فکر کردن راستی راستی مردی
حالا دیگه وقتشه بیای و بگی همه چی دروغ بوده

کیامهر سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 12:45

من که نمیخوام گریه کنم
میخوام باهاش بگم و بخندم

مامانگار سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 13:12

...اومدم بگم..پسر بذار این زخم سر ببنده !!..
..اما صدای شیرزاد نگذاشت..وقتی که داشت آواز میخوند..وقتی که بابچه ها صحبت میکرد !!..
..نه !...این زخم طول میکشه تا ببنده !!..خیلی طول میکشه....

الهه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 13:17 http://khooneyedel.blogsky.com/

کاش منم میتونستم بگم و بخندم کیا....تو بلدی تو شرایط سخت هم آروم باشی...خوش به حالت....من یه عالمه حرف تو ذهنم میچرخه....حتی به زبونم هم نمیاد ولی اشکم سرازیر میشه........

کیامهر سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 13:36

مامانگار این داغ تازه است
بذار یه کم باهاش بسوزیم
آدما انقده فراموشکارن که فردایی میاد و یادمون میره که چی کشیدیم اینروزا
بذار فعلا با این داغ بسوزیم مامانگار

خدیجه زائر سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 13:39 http://480209.persianblog.ir

کاش میتونستم

مامانگار سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 13:51

...شیرزاد دلاور...
...مرد استقامت و فتح !...
...فتح قله های شکوه و انسانیت !..
...دیدی که روز معلم..چه صادقانه شدی استادراهنمای عشق و محبت..؟!
امشب تو مجلس مجازی مون...زمان و مکان رو درهم میریزیم..و باهات رودر رو میشینیم به صحبت !..

مریم سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:06 http://mazhomoozh.blogfa.com/

من به گمونم نتونم حرف بزنم.
رفته بودم بهش گفته بودم تو آکادمی عجب ایده ای داشتی. تو جوابم نوشته بود کیا بهم گفته باید میومدی خونمون زنده واسمون اجرا می کردی.

کیامهر سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:14

مرسی مامانگار
دم شما گرم

سهبا سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:16 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

منم سعی خودمو میکنم کیامهر که شرکت کنم توی این بازی شیرزاد !

کورش تمدن سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:19 http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
من که مغزم هنگ کرده
نمیدونم چکار کنم کیا

فرشته سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:22 http://surusha.blogfa.com

نشد کیامهر...هر کار کردم نشد..

عاطفه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:29 http://hayatedustan.blogfa.com/

نمیدونم.. کیامهر حقش بود به عنوان دوست شیرزاد میومدم بهت تسلیت میگفتم.. امروز به هیشکی اسمس دادم و ازش عذرخواهی کردم.. که بلد نیستم تسلیت بگم.. مسخره س دیگه.. یه عزیزی دیگه نیست من بیام بگم تسلیت.. غم آخر باشه.. خدا صبر بده.. اینا چه دردی رو دوا میکنه.. جز اینکه آدم تودلش میگه برو بابا دلت خوشه.. دیوونه ای این حرفا رو میزنی؟!حالا من اینجوریم..میخواستم خصوصی عذرخواهی کنم گفتم چه کاریه.. بذار عمومی باشه..

فرناز سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:35 http://www.zolaleen.persianblog.ir

نت ندارم کیا امشب بفرستم...دردم اومده

فاطمه (شمیم یار سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:38

سلاممم
من نمی تونم کیا نمی تونم
اسمش رو از لینکام هیچوقت پاک نمی کنم ولب هر بار که می بینم دلم می لرزه.....

قاصدک سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:39 http://www.mtabasom.blogfa.com

به خدا دارم دیوونه میشم
بچه ها بسه دیگه
کیامهر دیگه دستام میلرزه وقتی میام تو وبلاگت
نفسم بند میاد
اصلا می خوام از وبلاگستان خداحافظی کنم
می خوام نباشم تو این دنیای مجازی تا نبینم این چیزارو..


اخه چرا اینقدر باور مرگش واسم سخته؟
چرا نمی تونم قبول کنم؟
اخه مگه من چقدر میشناختمش؟
مگه چند بار دیده بودمش؟؟

امروز رفتم همه پست هاشو خوندم
فقط اشک ریختم و حسرت خوردم...


میلاد سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:45

کیامهر این اهنگ خیلی دوست دارم، هر بار که گوش میدم یه حسی میشم م م

امروز بعد از پستت یدفعه یاد این آهنگ افتادم نمیدونم چرا

حتما شنیدیش اما این روزها خیلی به حال و هوای ما میخوره

دلم خواست حالشو باهم شریک شیم و بیاد شیرزاد گوش بدیمش

من که بی خونه و کاشونم تو ای دیار و جایی نداشتم برای شریک شدنش ، کجا بهتر از خونه ی کیا

گفتم کامنتشو بزارم تا بچه هام بشنون
هرکی گوش داد یه لطفی بکنه اخرش برای شیرزاد یه فاتحه بخونه

ممنونم از همتون

آدرس اهنگ : http://s1.picofile.com/file/6614063378/%D9%85%D8%B1%D9%88_%D8%A7%DB%8C_%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA.mp3.html

میلاد سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:48

ادرس آهنگ تقدیمی به شیرزاد : http://s1.picofile.com/file/6614063378/Maro_Ey_Dost.mp3.html

وانیا سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:50

نمیتونم
نمیدونم باید چی بگم

صومعه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:57

خصوصی دارید لطفن چک کنید.

لژیونلا سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:57

دیشب داشتم برگه فوت یه جوون 26ساله رو مینوشتم. تصادف با موتورسیکلت ... یاد ایشون افتادم... روحش شاد.

صومعه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:58

مرسی میلاد واقعن ذکر حال الان ماهاس

قاصدک سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 15:18 http://www.mtabasom.blogfa.com

میلاد عجب آهنگی انتخاب کردی به یادش..
مرو ای دوست.. مرو از دست من ای یار..
که منم زنده به بوی تو.. به گل روی تو..
دوباره گریه ام گرفت..
از این به بعد این شعر منو یاد این غم بزرگ می اندازه..

پاتینا سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 15:24 http://patina.ir

این دفعه نمی دونم چرا با بقیه دفعه ها فرق می کنه
خیلی دوس دارم شرکت کنم و حرف بزنم
ولی نمی دونم چی بگم
نمی دونم
منی که حتی یه بار ندیده مش ولی......

هاله سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 15:36

دوبار خواستم حرف بزنم
گریه نذاشت!

سخته ..

شازده کوچولو سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 15:38 http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

کیامهر
۵-۶ باره که دارم سعی می کنم صدامو ضبط کنم ولی نمیشه. گریه ۱ لحظه امونم نمیده.

پونه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 15:42 http://jojo-bijor.mihanblog.com

دارم خفه میشم از بغض و اشکم بند نمیاد......

تلاش سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 15:57 http://hadafbozorgman.blogfa.com/

ای بابا به نظرم درست نیست اعصابمون خورد شده..

به جای این کارا بهتر نیست واسه اش یه قرآن ختم کنید؟

وانیا سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 16:07

حرف زدم
فرستادم

padideh سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 16:12

سلام.غریبه نیستم باهاتون...اما اونقدرم آشنا نیستم که از شیرزاد چیز زیادی بدونم...تا اومدم تو صفحه شوکه شدم...فکر کردم واقعا بازیه و شوخی...کاش بود...خیلی سخته.خیلی زیاد...آرزو می کنم خدا برا مریم آسون ترش بکنه....

پونه سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 16:32 http://jojo-bijor.mihanblog.com

کیامهر فرستادم صدامو خبرم کن رسید یا نه.

lilita سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 16:37 http://lilitaa.blogsky.com/

چه تلخ.... تلخ و تلخ....

شازده کوچولو سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 16:38 http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

همین الان به نیت شیرزاد یه کمی حلوا درست کردم و بردم دم خونه همسایه ها
ازشون خواستم براش فاتحه بخونن.

تیام سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 17:22

غیر از سکوت مگه میشه کاری کرد!جای خالی عزیز از دست رفته رو با هیچ کلمه و جمله ای نمیشه پر کرد.
باز حال و هوای این روزها خوبه.روزهایی میرسه که نزدیکانش نمی دونن از دلتنگی زیاد چی کارکنن.این که دیگه هیچ وقت نبینیش .....اینگه حواست نباشه و صداش بزنی بعد ببینی نیست که نیست!
داغ جوون مصیبتیه که تا قیامت آدم رو میسوزونه.
و من به واقع تجربه کردم که خاک سردی نمیاره!!!!!!
وقتی میری میبنی آرزوهاشو با خودش خاک کردن تمام وجود آدم آتیش میگیره.از خداوند میخوام که صبر زیادی به خونواده اش بده.

تیام سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 17:23

کار قشنگیه حرف زدن براش .من یه نظر دارم .اگه بشه هرکی یه جزء از قرآن رو بخونه این طوری میشه چندین ختم قرآن نثار روح پاکش کنیم

سهبا سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 17:46 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

منم فرستادم کیامهر عزیز .

دلارام سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 18:54

چه ایده محشری .فقط با این اشکها و صدای بغض آلودم چه کنم... ولی میفرستم حتما میفرستم .ممنون کیامهر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد