سلام خدا همیشه گلچین می کند اگر غیر این بود این همه وبلاگ نویس که بعضی ها اصلاْ شیرزادو ندیدند بعضیا هم چندباری بیشتر ندیدند این حوری بیتابی نمی کردند. خدایش بیامرزدش
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام. متاسفانه بازم نمی تونم بیام. از کم سعادتیه منه ! هر چند که دلم می خواست زنده بود و برای دیدن خودش می اومدم ولی خب... خیلی دلم می خواست بیام که باشم کنار مریمش ، کنار دوستای نازنینش که دوستای خودمم هستن ! که بیام همتونو از نزدیک ببینم ولی متاسفانه سعادت ندارم و نمی تونم بیام ! انشالله یکبار دیگه ، توو یک فرصت بهتر !
اصلن توقعی نیست برای اومدن بلاخره هر کسی مشکلات خودشو داره و اینکه به یاد شیرزاد عزیز بودن و فاتحه فرستادن به دوری و نزدیکی کاری نداره و مهم دل بچچه هاس که با دل دریایی و نازنینشه ... فقط خواهشن دوستانی که نمی تونن بیان نیازی به اعلام کردنش نیست ... معذرت می خوام ولی حس بدی بهم میده ... بازم ببخشید که حرف توو دلم نمی مونه ...
سلام. یا به ولاگتون سر زدم یا صداتونو شنیدم شناختم از شما دوستان در همین حده و با این کامنت موافقم . کیامهر تو خیلی مهربونی تو یه تاواریش واقعی هستی این بارها برام ثابت شده..تو دوره و زمونه ای که قحطی رفاقته تو همیشه سنگ تموم میذاری برا همه .. تو خیلی بزرگوارو زلالی ممنون به خاطر همه ی خوبی هات..
به نظرم این کامنت که از طرف هیشکی است در مورد همتون صدق میکنه.
نکته : بر حسب اتفاق ، من - هیچکی - نیستم از کامنت هیشکی استفاده کردم.
یه نکته دیگه : شیرزاد خودش نیست ، عقاید و اخلاق خوبش و جوانمردیش در یادها و خاطرها هست پس اگر سر مزارش بجای گلایُل گل سرخ هم باشه ، جسارت نباشه فکر نکنم بد باشه.
یادمه وقتی پسرم رفته بود من بودم و نبودم......حتی یادم نیست کیا اومدن اما خب احساس حضورشون خیلی کمک کرد.اینکه وقتی داری میسوزی کسایی باهات همدردی کنن خیلی از درد و داغ تنهائیت کم می کنه......نمیدونین داغ جوون چقدر تلخه......نمیدونین تنهائی یه زن جوون و عاشق چقدر............خدا شما رو نگه داره بچه های خوبم......
سلام به تلخی تموم از دست دادن هایی که اینروزا چشیدم و چشیدین ...!
صرفاً مخاطب خاموش بودن یه وبلاگ دلیل دوستی نیست ولی حسن علاقه که هست ... از این نبودن دلم خیلی گرفت تسلیت میگم به مریم جناب کیامهر ، کرگدن و کوروش عزیز و تمامی دوستانش
(من هفته ای 4بار می رم بهشت زهرا ، هرکس جمعه نتونست بره به هردلیل یه قرار دیگه بزارین و بازم بریم )
مریمم همسفر شیرزاد کسی که دلش برای تو و برای همه ی بچه های سرزمین بلاگستان میتپید و عاشقتون بود و هست
دیشب وقتی صفحه وبلاگتو باز کردم و دیدم برای دل داداشت داری متحمل چه زحمت بزرگی میشی ۳ حالت همزمان بهم دست داد
اولیش این که سرمو جلوی همه با افتخار بلند کردم و گفتم بیاین ببینین داداش شیرزادم داره براش چیکار میکنه و از خوشحالی بعداز ۴ روز خندیدم
دوم اینکه یه بار دیگه به شیرزاد افتخار کردم که با چه آدمای بزرگی دوست بوده و هست و یه نفس راحتی کشیدم که خدایا چقدر تکیه گاههای محکم و بزرگ و مردی دارم که مهربونی و عظمت لطفشون زبون همه رو بند آورده و شیرزادم داره اون بالا به همه نشونشون میده و میگه غلط کرده هر کی گفته رفاقت و برادری و مهربونی مرده
سوم اینکه کیامهر جان و همه ی شما دوستان عزیزدلم که این نوشته رو میخونید مریم شیرزاد میدونه که اینکار جز زحمت برای شما عزیزای دلم هیچ و هیچ نداره ولی کیا جان تو خودت گفتی که شیرزاد یه بازی گذاشته و به تو گفته که این کارو براش انجام بدی
کیا مهرجان شیرزاد من چشم انتظاره
چشم انتظاره اینکه داداشای گلش و خواهرای مهربونش براش حرف بزنن و با این کار مریمشو آروم کنن
کیا مهرجان به خدا قسم دیشب نوشتم که بچه ها دست همتونو برای این کارتون میبوسم که شما معنی واقعی خواهری و برادری رو برای من و شیرزاد تموم کردید ولی دستم لرزید و خجالت کشیدم از اینکه نتونم با شما با زبون مردونگی خودتون حرف بزنم
من این چند روزه کاش زیاد گفتم
کیامهر جان تورو خدا کاری نکنید که دوباره بگم ایکاش دیشب این جمله رو پاک نمیکردم و میفرستادم
دوستای مهربونم مریم شیرزاد ۲ شبه که ساعت به ساعت داره صفحه کیامهر عزیزو باز میکنه که صداهاتونو گوش بده و ببره برای شیرزاد
میدونم خواسته زیادیه که بخوام برای شیرزاد حرف بزنین ولی بچه ها شیرزاد منتظره
کیامهر جان دوستای خوبم به خدا قسم این چند شب فقط با نوشته های شما آروم شدم و حرفاتون و نوشته هاتون برام آبی بوده رو آتیش دل سوختم
کیامهر جان اگه با پررویی تمام بگم که این کارت باعث میشه کلی آروم بشم و تسکین پیدا کنم چیکار میکنی؟
بچه ها ازتون خواهش میکنم اگه میخواید برای مریم شیرزاد یه چیز فقط یه چیز برای تسکین پیدا کنین این کارو برای شیرزاد انجام بدید
از روی ماه همتون شرمنده ام
خدا کنه شیرزاد بخاطر این پرروییم دعوام نکنه و از دستم ناراحت نشه
ولی عیب نداره
صداهای شمارو که همراه خودم ببرم پیشش اصلا یادش میره که منو بخاطر این زحمتی که به همتون میدم دعوا کنه و بگه آخه دختر این چه کاری بود که تو کردی
بازم من و شیرزاد برای نظر همتون احترام قائلیم و دست همتونو از ته قلبمون و با تمام وجودمون میبوسیم
کیامهر جان من جواب شیرزادو چی بدم؟
بازیتون کی شروع میشه؟
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
مرسی
هر جور شده خودمو میرسونم حتما میام به خاطر مریم..
من متاسفانه جمعه نمیتونم ولی شنبه خودم میروم.
انشالله خدا به پاهام قوت بده بیام م م
ممنونم کیامهر
خیلی دوست دارم بتونم بیام. نشد خود شیرزادو ببینم ... بهشت زهرا هم تا حالا نرفتم... بلد نیستم... ولی سعی خودمو میکنم بیام...
کاش میشد ما هم میومدیم
خیلی دلم می خواد بیام.
سلام
من متاسفانه جمعه میرم سفر
از جانب ما هم تسلیت بگین لطفا
متاسفم که نیستم
سلام
خدا همیشه گلچین می کند
اگر غیر این بود این همه وبلاگ نویس که بعضی ها اصلاْ شیرزادو ندیدند بعضیا هم چندباری بیشتر ندیدند این حوری بیتابی نمی کردند.
خدایش بیامرزدش
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام.
متاسفانه بازم نمی تونم بیام. از کم سعادتیه منه !
هر چند که دلم می خواست زنده بود و برای دیدن خودش می اومدم ولی خب... خیلی دلم می خواست بیام که باشم کنار مریمش ، کنار دوستای نازنینش که دوستای خودمم هستن ! که بیام همتونو از نزدیک ببینم ولی متاسفانه سعادت ندارم و نمی تونم بیام !
انشالله یکبار دیگه ، توو یک فرصت بهتر !
اومده بودم بهت بگم 22یا23من میام تهران.اگه لطف کنی یک قرار سر مزار شیرزاد بگذاری ممنونت میشم که..........
باورکن خیلی بد حالمو گرفتی.
اصلن توقعی نیست برای اومدن
بلاخره هر کسی مشکلات خودشو داره
و اینکه به یاد شیرزاد عزیز بودن و فاتحه فرستادن به دوری و نزدیکی کاری نداره و مهم دل بچچه هاس که با دل دریایی و نازنینشه ...
فقط خواهشن دوستانی که نمی تونن بیان نیازی به اعلام کردنش نیست ... معذرت می خوام ولی حس بدی بهم میده ... بازم ببخشید که حرف توو دلم نمی مونه ...
روحت شاد پسر ...
جمعه مهمون لوتی مهمون نوازمون میشیم....میتونم حس کنم لبخندش رو......
ایشالا جمعه برای بوسیدن روی ماه شیرزاد میام.
جناب تلخ عزیز :
ایشالا اومدی تهران ؛ دوتایی با همدیگه میریم دیدن شیرزاد.
نگران نباش عزیزم.
سلام.
یا به ولاگتون سر زدم یا صداتونو شنیدم شناختم از شما دوستان در همین حده و با این کامنت موافقم .
کیامهر تو خیلی مهربونی تو یه تاواریش واقعی هستی این بارها برام ثابت شده..تو دوره و زمونه ای که قحطی رفاقته تو همیشه سنگ تموم میذاری برا همه ..
تو خیلی بزرگوارو زلالی ممنون به خاطر همه ی خوبی هات..
به نظرم این کامنت که از طرف هیشکی است در مورد همتون صدق میکنه.
نکته : بر حسب اتفاق ، من - هیچکی - نیستم از کامنت هیشکی استفاده کردم.
یه نکته دیگه : شیرزاد خودش نیست ، عقاید و اخلاق خوبش و جوانمردیش در یادها و خاطرها هست پس اگر سر مزارش بجای گلایُل گل سرخ هم باشه ، جسارت نباشه فکر نکنم بد باشه.
انشاالله که بتونم بیام.
تا به زودی
تسلیت میگم کاش میشد بیام بعضی وقتا دور بودن خیلی بده...
یادمه وقتی پسرم رفته بود من بودم و نبودم......حتی یادم نیست کیا اومدن اما خب احساس حضورشون خیلی کمک کرد.اینکه وقتی داری میسوزی کسایی باهات همدردی کنن خیلی از درد و داغ تنهائیت کم می کنه......نمیدونین داغ جوون چقدر تلخه......نمیدونین تنهائی یه زن جوون و عاشق چقدر............خدا شما رو نگه داره بچه های خوبم......
تسلیت میگم به خاطره از دست دادنه دوستتون.
خدایش بیامرزد.
سلام و تشکر از زحماتت
انشالله میام
کیامهر تو خیلی مهربونی و یه دوست واقعی.
سلام مارو هم که دوریم به شیرزاد برسونید
کاش...
سلام
به تلخی تموم از دست دادن هایی که اینروزا چشیدم
و چشیدین ...!
صرفاً مخاطب خاموش بودن یه وبلاگ دلیل دوستی نیست
ولی حسن علاقه که هست ...
از این نبودن دلم خیلی گرفت
تسلیت میگم به مریم
جناب کیامهر ، کرگدن و کوروش عزیز و تمامی دوستانش
(من هفته ای 4بار می رم بهشت زهرا ، هرکس جمعه نتونست بره به هردلیل یه قرار دیگه بزارین و بازم بریم )
میام کیامهرخان.....میام که شاید کمی تسکین پیدا کنم که چرا کار دیگه ای بر نمیاد ازم
.....خدایا مریم شیرزاد!
.................
سلام کیامهر عزیز
رفیق شفیق مرد مردا
مریمم همسفر شیرزاد کسی که دلش برای تو و برای همه ی بچه های سرزمین بلاگستان میتپید و عاشقتون بود و هست
دیشب وقتی صفحه وبلاگتو باز کردم و دیدم برای دل داداشت داری متحمل چه زحمت بزرگی میشی ۳ حالت همزمان بهم دست داد
اولیش این که سرمو جلوی همه با افتخار بلند کردم و گفتم بیاین ببینین داداش شیرزادم داره براش چیکار میکنه و از خوشحالی بعداز ۴ روز خندیدم
دوم اینکه یه بار دیگه به شیرزاد افتخار کردم که با چه آدمای بزرگی دوست بوده و هست و یه نفس راحتی کشیدم که خدایا چقدر تکیه گاههای محکم و بزرگ و مردی دارم که مهربونی و عظمت لطفشون زبون همه رو بند آورده و شیرزادم داره اون بالا به همه نشونشون میده و میگه غلط کرده هر کی گفته رفاقت و برادری و مهربونی مرده
سوم اینکه کیامهر جان و همه ی شما دوستان عزیزدلم که این نوشته رو میخونید مریم شیرزاد میدونه که اینکار جز زحمت برای شما عزیزای دلم هیچ و هیچ نداره ولی کیا جان تو خودت گفتی که شیرزاد یه بازی گذاشته و به تو گفته که این کارو براش انجام بدی
کیا مهرجان شیرزاد من چشم انتظاره
چشم انتظاره اینکه داداشای گلش و خواهرای مهربونش براش حرف بزنن و با این کار مریمشو آروم کنن
کیا مهرجان به خدا قسم دیشب نوشتم که بچه ها دست همتونو برای این کارتون میبوسم که شما معنی واقعی خواهری و برادری رو برای من و شیرزاد تموم کردید ولی دستم لرزید و خجالت کشیدم از اینکه نتونم با شما با زبون مردونگی خودتون حرف بزنم
من این چند روزه کاش زیاد گفتم
کیامهر جان تورو خدا کاری نکنید که دوباره بگم ایکاش دیشب این جمله رو پاک نمیکردم و میفرستادم
دوستای مهربونم مریم شیرزاد ۲ شبه که ساعت به ساعت داره صفحه کیامهر عزیزو باز میکنه که صداهاتونو گوش بده و ببره برای شیرزاد
میدونم خواسته زیادیه که بخوام برای شیرزاد حرف بزنین ولی بچه ها شیرزاد منتظره
کیامهر جان دوستای خوبم به خدا قسم این چند شب فقط با نوشته های شما آروم شدم و حرفاتون و نوشته هاتون برام آبی بوده رو آتیش دل سوختم
کیامهر جان اگه با پررویی تمام بگم که این کارت باعث میشه کلی آروم بشم و تسکین پیدا کنم چیکار میکنی؟
بچه ها ازتون خواهش میکنم اگه میخواید برای مریم شیرزاد یه چیز فقط یه چیز برای تسکین پیدا کنین این کارو برای شیرزاد انجام بدید
از روی ماه همتون شرمنده ام
خدا کنه شیرزاد بخاطر این پرروییم دعوام نکنه و از دستم ناراحت نشه
ولی عیب نداره
صداهای شمارو که همراه خودم ببرم پیشش اصلا یادش میره که منو بخاطر این زحمتی که به همتون میدم دعوا کنه و بگه آخه دختر این چه کاری بود که تو کردی
بازم من و شیرزاد برای نظر همتون احترام قائلیم و دست همتونو از ته قلبمون و با تمام وجودمون میبوسیم
کیامهر جان من جواب شیرزادو چی بدم؟
بازیتون کی شروع میشه؟