ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتش که برسد باید بروی
فرقی نمی کند پیر باشی یا جوان
مایه دار باشی یا بدبخت کارتن خواب
محبوب باشی یا منفور
سریع ترین زن قایقران باشی یا قوی ترین مرد ایران
فرقی نمی کند آماده رفتن باشی یا هزار کار نکرده داشته باشی
وقتش که برسد باید بروی
و مرگ تنها حقیقت عالم است که هیچ فرقی بین آدمها نمی گذارد و عادلانه رفتار می کند
باید تسلیم بود و راضی
چون عمو عزی تا رضایت ما را نگیرد جانمان را نمی ستاند...
هیچ کی نیست یعنی؟؟؟؟؟؟؟
اولی رو نشنیده بودم اما دومی رو همین امروز صبح شنیدم یعنی ماتم برد ها
مملکته داریم ما آخه .... یعنی به همین راحتی می شه کشت و مرد ....
آره عروس کدخدا
از اینم راحت تر میشه کشت و مرد
پس حالا که هر کی هر کیه منم یه سر برم .. یکی رو نابود کنم و برگردم حداقل دلم خنک شه ...
سلام
خیلی خوشحالام که حال مادر بزرگ گرامیتان بهتر شده
وضمنا
اصلا با اون دو خط آخر پستتون موافق نیستم
یعنی چی که "عمو عزی" تا رضایتمون رو نگیره جونمون رو نمیگیره؟!!!
یعنی همه ی اونایی که میمیرن رضایتنامه ی کتبی امضا کردن واسه جناب عرزائیل؟!!
اونایی که در اثر سانحه میمیرن هم؟اونایی که هنوز بچه ی در راهشان راندیده اند هم؟
یعنی همه خیلی با کلاس بهشون الهام میشه که رفتنی اند بعد سر صبر میشینن حساب کتابای باقی موندشون رو صاف و صوف میکنن بعدش دوش و لباس مرتب و سفید ترجیحا و ادکلن و لبخند ژوکوند و خوابیدن رو رختخواب پر از شمع و گل ودستها قفل رو سینه و خداحافظ شما ما رفتیم؟!!!
یعنی چی که تا رضایتمون رو نگیره ما ر و نمیبره؟!!
یعنی همه ی اونایی که دم آخر از یه سانحه جون به در بردن ناراضی بودن و بقیه که حتی فرصت پلک به هم زدن نداشتن راضی؟!!!
کیامهر حالت خوبه تند تند آپ میکنی به گرد پات نمیرسم
منم خیلی از فوت اون پهلوون ناراحت شدم
خوب باید رضایت بدیم
محکومیم به راضی بودن
چه نوح باشیم چه هر کس دیگه ای بالاخره یه روز وقت رفتن ما هم میرسه ...
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نمیرسید از دگران
بهرام که گور میگرفتی همه عمر هم مرد تموم شد و رفت و فقط یه اسم خشک و خالی ازش مونده !
و اگه راضی باشبم فکر کنم راحت تر این اتفاق بیفته و درد نکشیم !
نمیدونم !
ای بابا
تو هم که می بینی بلاگ اسکای مفته ........
هی آپدیت کن
هی
آپدیت کن
مهربان جونم آخه می دونن امشب تو تراس کامپیوتر نیست ....
نه هاله جونم تن تن می نویسه چون می ترسه عمو عزی بیاد سراغش و حرفاش نا گفته بمونه
وای مهربان
یعنی دارم منفجر می شم از خنده (آیکون قایم شدن پشت مانیتور )
خوشحالم حال مادربزگتون خوبه.الهی سلامت باشن و سایشون تکیه گاه آرامشتون.
همیشه میگن مرگ حقه و بلافاصله توی ذهن من این جمله نقش میبنده که : پس زندگی ناحقه !
کیامهر خان ما رضایت بدیم یا ندیم ، یه روز خلاصه این عمو عزی دست ما رو میگیره و با خودش میبره .
الهی مرگ و میر حالا حالا ها دور باشه از همه
فک کن عزرائیل اومده بالا سر کیامهر
هی می گه کیامهر پاشو بریم........ پاشو
کیامهر می گه:
برو بابا مسخره
کوری نمی بینی دارم آپدیت می کنم
می گه خب وایمیستم آپدیتت تموم شد بریم
کیامی گه:
نه خیر... تازه بعد از پست باید برم جدول تولد هامو نگاه هکنم و تبریک بنویسم
دوباره عزرائیل می گه:
پاشو کیامهر تبریکت هم که گفتی
کیامهر میگه:
امکان نداره ... یه نفر از گینه وبلاگ منو لینک کرده باید برم منم لینکش کنم... آخه ناراحت ی شه
چقدر تاسف بار بود شنیدن مرگ این دو نفر ...
باز هی عزرائیل میگه بیا بریم:
کیا می گه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یکی از وبلاگی ها ۴۸ ساعته که ننوشته باید زنگ بزنم ببینم چی شده
نگرانشم
مهربان
کیامهر چه کردید با این مهربان من؟؟؟؟
چقدر دلش پره ......
خلاصه آخررش هم کیا یه وبلاگ به زور واسه عزرائیل می زنه.... و سرگرمش میکنه
مرگ اول رو نشنیده بودم !!!
به هر حال من دلم نمی خواد این عمو عزی رو ببینم فعلن
عجبا از دست این مهربان بانو
کیامهر سابقت خرابه ها
این مهربان امروز زیادی مزه خورده احتمالا گرفتتش
مشکوک میزنه
احتمالا باز مست و عربده کشون میاد خونه منو با کمربند سیاه و کبود می کنه
لایک به نظر دلارام... واقعا" زندگی ناحقه!
من از دیروز تا حالا وقتی خبر کشته شدن داداشی رو شنیدم تو شوکم!!!
یادمه تو صندلی داغ که داشتن باهاش مصاحبه میکردن تا اسم مادرش اومد بغض کرد... از بچگی هم یتیم شده بود!
آدمی که یه مصاحبه میخواد بکنه خجالت میکشه، چطور میتونه تو یه دعوای معمولی کشته بشه؟ چطور میتونه الکی دعوا کنه؟؟؟
وقتی مملکت هرکی هرکی بشه، ورزشش هم میشه این! یکیشون کشته میشه، یکیشون هم میکشه و فراری میشه...
مثلا این پست صحبت از مرگ و میر و عمو عزی جون بودا!!
مردم از خنده با کامنتهای مهربان بانو
منم دیشب شنیدم خبر دومیرو!!
چه وحشتناکه!!
کامنتای مهربان بانو چقده خنده دار بودن!!!!
چه لحظه ء شیرینیست آن دم که ملک
الموت دستش را به سوی آدمی
دراز می کندو چشم در چشم
همان زمان که برقٍ رضایت
را در چشم ٍ موجودات ٍ
زمینی می بیند او را
به آنی می برد.حال
یکی با حادثه یکی
درخواب یکی در
شام ویکی در
هنگامٍ باروری
خورشید در
طلوعٍ یک
صبح...
یاحق...
باهات شدیدا موهفقم همه حتی اونایی که تو تصادف میمیرند قبلا رضایتشون جلب شده یه جورایی با خودشون خلوت کردن بهش فکر کردن جواب مثبت دادن
عزیزززززززززززززززززززم! این عذرائیل چقد نازه!
من از صب عکساشو دارم تو فیس بوک میبینم اما از ترسم بازش نمی کنم تا اینکه تو فیس بوک دانشگاه مجبوری دیدمش اصلا باورم نمیشه خیلی مسخره س خیلی مسخرس
منم اولیو نشنید بوووووووووودم
خدایاااااااااااااااااااااا این دیگه چه جورشه
اره واقعن نمیشه از دست عمو عزی خلاص شد
اینجور که بوش میاد و مهربان خانوم توصیف کرد شما خیلی باهاش صحبت میکنی ! بهش بگو سمت خونه ی ما نیاد آخه عزرائیل گیر (بر وزن جن گیر و دزدگیر) نصب کردیم ! اگه تحویلش بدیم دست پلیس بخاطر این همه جنایت و آدم کشی معلوم نیست از کجا و کدوم قسمت بدنش آویزونش کنن ! از ما گفتن !
بیا اینم سومی!
http://ayandenews.com/news/32976/
تیترت منو کشته کیامهر...
راست میگی هیچوقت فرق نمیذاره لامصب
حیف از آدمای گل و خوبی که مثل شیرزاد ما رفتن...
کاش ی کم فکر میکرد و آدمای بی مصرف رو میبرد ...
شاید دنیا قشنگتر میشد...
سلام خدا رحمتشون کنه
کیامهر همیشه تو تولد میگیری اینسری من برای یک نفر تولد گرفتم
دوست داشتی بیا برام کامنت بذار
قرارمون یادته نره ها
وگرنه رسوا میکنم امروز چکار کردیم و چی شد
بد قولی کردن صد هزار تومان جریمه داره ها
البته تحریم غذایی هم میشی
دو روز کرج نبودم ببین چه اتفاقا افتاد؟!!!!نمیشه این مملکتو دو روز ول کنی بری تعطیلات
آره والا راست میگی. تنها چیزی که آخره عدالت هست همین مرگ هست.
راستی کیا جان حال مادربزرگت چطوره انشاله خوبه ؟
خیلی وحشتناکه وختی امروز صب شنیدم بدنم لرزید
وای از این مردم
چقدر سنگ شده دلاشون
خدا رحمتشون کنه.
خوشحالم که احوال مادربزرگتون بهتر شده.
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
گفتی حال مادربزرگت بهتره ! خوشحالم !
و مرگ
آخرین راهیه که هممون باید طی کنیم... ولی خوبه ! خیلی خوب ! واقعاً اگه مرگ نبود چیکار می کردیم ؟!
روح این دو عزیز هم شاد باشه !
واقعااا هم همینه...
امروز ظهر فهمیدم خدا رحمتش کنه
چقدر راحت شده شنیدن و خوندن خبر ها این روزا
انگار داری لیست کارای روزمره ات رو چک میکنی
انگار نه انگار..چی به سرمون آوردن!..آخرش به کجا میرسیم؟
عین آب خوردن شده کشتن و قتل و جنایت و تجاوز...بدون ترس انگاذ..فکر کنم تو دلشون میگن نهایتش اینه که اعداممون میکنن دیگه..یا چه میدونم حبس ..واقعا تو سرشون چی میگذره؟
گرفتن جون یه آدم شده مثل انداختن دستمال کاغذی تو سطل
کی نوبت ما میشه؟
قوی ترین مرد جهان
:(
قوی ترین مرد جهان
:(
واییی خیلی ناراحت کننده بود...
آقا اجازه این رضایت ناممون نباید اولیامون امضا کنن؟