جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

ببعی یکساله شد

 

روزها چقدر سریع می گذرند و فصل ها چه عجولانه دنبال هم کرده اند انگار 

خودمان رو توی آینه می بینیم اما متوجه پیرشدنمان نمی شویم 

فاصله بین اولین روزی که کولرها را علم می کنیم برای میزبانی از حرارت تابستان 

تا روزی که بخاری ها را از انباری بیرون می کشیم برای زمهریر زمستانی  

انگار اندازه یک چشم بر هم زدن می آید و می گذرد . 

بچه جغله هایی که تا دیروز توی کوچه ها با دماغ آویزان بازی می کردند  

حالا دانشگاه قبول می شوند یا سربازی می روند یا زن می گیرند یا خواستگار برایشان می آید  

نگاه که می کنیم می بینیم چقدر بزرگ شده ایم یکهو 

چقدر کار نکرده داریم که همینطور مانده توی پوشه انجام نشده ها 

چه آرزو ها داشته ایم که هر روز از ما دور تر می شوند 

چه جاها که می خواستیم برویم و هیچ وقت پا نداده  

به همین سرعتی که ۲۴۴ روز از سال ۹۰ گذشت ۱۲۱ روز دیگرش هم می آید و می رود و امیدواریم که ۹۱ بهتر بشود و این دهه بهتر تر باشد از آن یکی دهه  ولی نمی شود

یکهو می بینی موهای سرت دانه دانه اش سفید شده و خیلی ها دیگر نیستند  

و تو هم ایستاده ای توی صف خدانگهدار   

اینها را شاید توی ۳۲ سالگی فهمیدن کمی زود باشد اما آدم وقتی می بیند که با ۲۰ سال و ۱۰ سال و حتی دو سال پیشش چقدر فرق کرده کاری از دستش برنمی آید  

می فهمی چه بسا زود  

 

انگار همین دیروز بود که این ببعی توی دل مادرش داشت لگد می انداخت به دیوارهای جهانش  

و من اینجا برایش پست می نوشتم

انگار همین دیروز بود که رفتیم بیمارستان و اولین عکس هایش را گرفتیم 

انگار همین دیروز بود که مثل لاک پشت افتاده بود به پشت و تقلا می کرد 

حالا چهار دست و پا راه می رود و گلدانها را واژگون می کند 

 ( این واژگون هم عجب لغت مشتیه وا ٬ ادبیاتیه ...)

فردا هم راه خواهد افتاد و تاتی تاتی خواهد کرد 

بزرگ می شود  

مدرسه می رود  

مرد می شود 

زن می گیرد   

و همه اینها به چشم بر هم زدنی می آیند و می روند .  

۲۶ آبان ماه ۸۹ مصادف با عید قربان بود که حاج آقا رادین بدنیا آمد  

من اسمش را گذاشتم ببعی 

بابا بزرگ ٬حاجی قربان صدایش می کرد  

و بالاخره اسم شناسنامه ای ش شد رادین 

دیروز تولدش بود  

پدر صلواتی همجنس هایش را بی خیال شده بود  

و یک مشت خانم چسان فسان کرده را دعوت کرده بود فقط 

شب که رفتم دنبال مهربان  

این عکس را از او گرفتم .

ببینید عمر چه زود می گذرد ... 

 

 - 

آبان ۸۹ 

 

آبان ۹۰ 

 

 

 

پست مرتبط ۱ 

پست مرتبط ۲ 

 

نظرات 50 + ارسال نظر
جزیره شنبه 28 آبان 1390 ساعت 11:52

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام

هاله بانو شنبه 28 آبان 1390 ساعت 11:53 http://halehsadeghi.blogsky.com/

ای جانم
خیلی بوبوشی این ببعی
وقتی دیدمش دلم می خواست گازش بگیرم ولی شانس آورد

ف@طمه شنبه 28 آبان 1390 ساعت 11:56 http://zarafekocholo2.blogfa.com/

وای واقعا همین دیروز بود چه لحظه ها کورس با هم گذاشتن
تولدش مبارک :)

جزیره شنبه 28 آبان 1390 ساعت 11:56

تا اینحا رو با لبخندخونذم، ولی ای اونجا به بعد لبخندم خشکید.
چقدر کار نکرده داریم که همینطور مانده توی پوشه انجام نشده ها

چه آرزو ها داشته ایم که هر روز از ما دور تر می شوند

چه جاها که می خواستیم برویم و هیچ وقت پا نداده

چقدر خواستنی شده این ببعی. دماغشو. من موندم تو کار خدا، چرا بچه های الان دماغاشون سربالاست خو؟ دیگه نیازی به عمل ندارن اینا

جزیره شنبه 28 آبان 1390 ساعت 11:59

سلام هاله
اکادمی رو کی بردبالاخره؟

هاله بانو شنبه 28 آبان 1390 ساعت 11:59 http://halehsadeghi.blogsky.com/

راستی یادم رفت بگم تولدش مبارک

هاله بانو شنبه 28 آبان 1390 ساعت 12:00 http://halehsadeghi.blogsky.com/

سلام بچه جزیره ناشناخته
کلی دیشب بهت خندیدم
مهران
آوا
ماهان
امیر

جزیره شنبه 28 آبان 1390 ساعت 12:09

هاله بانووووووووووووووووووووووووووبه من میخِندی؟ چرا خو؟ خب خوبه در راستای شادسازیه ادمها یه گام برداشتم. خوشحالم
آخ جون
آخ جون دلم خنک شد که سوم شد

جزیره شنبه 28 آبان 1390 ساعت 12:20

کامنت پست قبلتو الان خوندم.
بی تَربی یوت(= بی تربیت)ایش.
درضمن من شال مشکیه کنگ فو دارم پدرم،گفته باشم

در ضمن میدونم از اون کامنت منظورت این بود که ببخشید اشتباه کردم،دیگه تکرار نمیکنم

محدثه شنبه 28 آبان 1390 ساعت 12:41

وای خدای من!
یعنی واقعا یه سال گذشت؟!!!!
چه زود!
وااااااااااااااایییییییییییییییی!!!!
چه موشهههههههههههههههههههههه!!!!!
موش ِ منننننننننننننننننننننننننننننن!!!!!!!!!!!!!!!!!

آذرنوش شنبه 28 آبان 1390 ساعت 12:51 http://azar-noosh.blogfa.com

تولدددددددددددددددددش مبااااااااااااااااارررررررررررک

ای جااااااااااااااااااااااانم عجب بچه ایه.... معلومه از اون بچه هاستا.....!

محدثه شنبه 28 آبان 1390 ساعت 12:55

واااااااااااااااایییییییییییییییییییییییییییییی!!!!
خدا!
چقدر خوردنیه!
شکل کیامهر واقعیه!
ملوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس!!!

محدثه شنبه 28 آبان 1390 ساعت 12:58

این جا موند!

وروجک جیغ جیغو شنبه 28 آبان 1390 ساعت 13:15 http://jighestan.blogfa.com

سلام و صد جییییییییییییییییییییییییغ
به به ماشالا ببعی چه بزرگ شده
چقدم شبیه داییش شده
ایشالا که 120 ساله بشه زیر سایه ی پدر مادرش

رگبار شنبه 28 آبان 1390 ساعت 13:19 http://www.ragbarha.blogfa.com

ققنوس شنبه 28 آبان 1390 ساعت 13:29 http://ghooghnos0.blogfa.com/

خدا حفظش کنه...

سمیرا شنبه 28 آبان 1390 ساعت 13:31 http://nahavand.persianblog.ir

ای جانم...چه ملوس و خوشمزه شده...عجب ببعی خوردنییییی....تولدش مبارک ایشالا به زودی تولد ببعی خودتون...

فرشته شنبه 28 آبان 1390 ساعت 13:34 http://surusha.blogfa.com

عزیزم...

همینه بابک..عین برق و باد...میگذره..خوب و بد خیلی زود میگذره..

ایشالا همیشه سالم باشه و لبخند رو لبش...

تلاش شنبه 28 آبان 1390 ساعت 13:42 http://hadafbozorgman.blogfa.com/

نازی چه بزرگ شده ..
تولدش مبارک باشه دایی مهربان.

افروز شنبه 28 آبان 1390 ساعت 13:51

ای جانم چقدر نازه این رادین کوچولو انشالا براش پست صد سالگی بنویسی خان دایی

پونه شنبه 28 آبان 1390 ساعت 14:01 http://jojo-bijor.mihanblog.com

تولدش مبارک نازی

روزگارمو شنبه 28 آبان 1390 ساعت 14:05 http://mavgola.blogfa.com

سلام اقا.تولدش مبارک باشه.
من عادت دارم هر بچه کوچولویی که می بینم اینقدر ذوق میکنم که بعضی وقتا که طرف غریبه است میگه : آخی خودت بچه نداری؟
خلاصه به بچه ها که میرسم خیلی بی ظرفیت میشم.

تیراژه شنبه 28 آبان 1390 ساعت 14:17 http://tirajehnote.blogfa.com/

چه شباهتی!!.خدا حفظش کنه..و تولدش مبارک
ان شا الله تولد کوچولوی شما و ایضا خاله و عمه! ی مجازی شدن بنده ی حقیر و دیگر نسوان محترم بلاگستان!!
ای جاااااااااانممم!

خب..حالا بگید با اون تکه های فلسفی فلفلی پستتون چه کنیم؟..کیکی شمعی چیزی هم نمیدین که سرمون باهاش گرم شه..خب چه کنیم؟..هوم؟!

جدا از شوخی.حق با شماست..فقط همین رو میشه گفت..درد مشترک و آشناییست

نسترن شنبه 28 آبان 1390 ساعت 14:29 http://mamichka.blogfa.com/

وای بابک اتفاقا ژست دیروز منم درباره خواهرزاده ام...
البته یه خرده بزرگتر از این رادین شماست ولی من عاشقشممممممممم
می دونم که چقدر خواهرزاده تون رو دوست دارین....
خدا براتون نگهش داره....
مواظب خودتون باشید...راستی لی لی بیت رو پیدا کردین؟

خدیجه زائر شنبه 28 آبان 1390 ساعت 15:22 http://480209.persianblog.ir

درست 16 سال و 2 روز از وروجک های من کوچیکتره...بهت و بهتون تبریک میگم دائی مهربون و مامانش اینا
عجب روزیه امروز...........

عاطی شنبه 28 آبان 1390 ساعت 15:29



تولدش مبارک خیلی زیاد!:ایکس

خیلی-هم بانمکه!


من عاشق بچه-م!حتی توعکس!:دی

کودک فهیم شنبه 28 آبان 1390 ساعت 15:53 http://www.the-nox.blogfa.com

تولد رادین کوچولو با دو روز تاخیر مبارک.
ماچ برای رادین:*
رادین چقدر شبیه پدر بزرگشه هااااا.
یادش بخیر روزی که اینجا پست به دنیا اومدنش رو نوشته بودید...واقعا انگار همین دیروز بود...یادمه اون زمان که گفتید اسمش رو گذاشتید ببعی،من بهتون گفتم که من اگر بودم اسمش رو می گذاشتم جوجو.بعد شما به من گفتید که تو اگر دایی شدی اسم خواهر زاده ات رو بگذار جوجو

یکجورایی ما مجازی ها هم داریم بزرگ شدن رادین رو می بینیم..
ایشالا همیشه شاد باشه و سلامت،همچنین شما.و ایشالا اینبار خبر بابا شدن خودتون رو بشنوم و دیگه اسم بچه ی شما که برادر زاده ی ما می شود رو می گذارم جوجو

نیما شنبه 28 آبان 1390 ساعت 15:57

حالا تو هی به این بچچه بگو ببعی ، دو روز دیگه که بزرگ شد و حالتو گرفت خان دایی حالیت میشه !

کودک فهیم شنبه 28 آبان 1390 ساعت 16:00 http://www.the-nox.blogfa.com

چقدر این آهنگ گروه کامکارها که روی وبتون در حال پخشه،آرامش بخشه...هرچند معنی شعرش رو متوجه نمی شم اما حس خوبی بهم میده...
من رو یاد گذشته ها می اندازه...

کودک فهیم شنبه 28 آبان 1390 ساعت 16:02 http://www.the-nox.blogfa.com

معنیش رو الان تازه در پست پایین دیدم..

کاپو شنبه 28 آبان 1390 ساعت 16:18 http://cappuccino.blogfa.com

ای جان...
تولدش مبارک...

زهرا شنبه 28 آبان 1390 ساعت 16:26 http://pichakkk.persianblog.ir/

تولد ببعی مبارک

bahar شنبه 28 آبان 1390 ساعت 16:45

عزیییییییزم چه کولوچه ایه
تولدش مبارک
وووی خیلی خوگشله

bahar شنبه 28 آبان 1390 ساعت 16:46

اسفند یادتون نره

وای نمیدونی وقتی تیتر این پست رو خوندم چه شوکی بهم وارد شد!!!
یعنی واقعا یه سال شد؟؟؟؟ واقعا چه عجله ای داره این زمان!!! من نمیخوام پیر شم خوب!!! وقتی این نی نی ها رو میبینم که بزرگ میشن احساس میکنم دیگه پیر میشم!!!‌و البته سنم میره بالا و من موندم خونه!!!

راستی تولدش مبارک!!!

احسان شنبه 28 آبان 1390 ساعت 19:46

سلام تولدش مبارک
خدا بده شانس ما ازین داییا نداریم
براش کامنت بزاریم بابک خان
دم شما گرم

بهار شنبه 28 آبان 1390 ساعت 20:12 http://irtooba.persianblog.ir

تولد یکسالگیتون مبارک . نازه با وبلاگتون آشنا شدم از طریق یک دوست . موفق باشید

فرگل شنبه 28 آبان 1390 ساعت 20:13

تولد این ببعی ناز مبارک باشه ایشالله 120سالیشو جشن بگیره
عکس پاینی خیلی ناز افتاده خنده خیلی خوشگلی داره خدا نگهش داره برای پدر ومادرش

داود(خورشید نامه) شنبه 28 آبان 1390 ساعت 20:46

برلب جوی نشین و گذر عمر ببین...

تولدانه شنبه 28 آبان 1390 ساعت 21:03 http://tavalodane.blogsky.com/

تولدانه ، تولد رادین کوچولوی خوشگل و دوستداشتنی رو به پدر و مادرش و به دایی بابک مهربونش تبریک میگه .
امیدواریم سالهای سال شاد و سلامت باشه .

رعنا شنبه 28 آبان 1390 ساعت 21:16 http://rahna.blogsky.com

تولدش مبارررررک :*:*:*:*

فسیل شنبه 28 آبان 1390 ساعت 21:30 http://www.fosil.blogsky.com/

پیر شدم رفت

صالی شنبه 28 آبان 1390 ساعت 21:31 http://afsonkhanomi.blogfa.com

چه با نمکهههههه
تولد رادین کوچولو مبارک
عاشق بچه ها هستم سالهاست از سر و صدای بچه کوچیک تو خونه ما خبری نیست دلم می خواد عمه بشم و بچه برادرمو ببینم

سپیده شنبه 28 آبان 1390 ساعت 23:31 http://setaresepideashk.persianblog.ir

تولدش مبارک ...........خیلی شیرین و خوردنیه ... کاش ما رو هم دعوت میکردن ما هم اهل چسان فسانیم ها :)

رها یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت 00:29 http://gahemehrbani.blogsky.com/

ای جاااانم رادین
تولدش مبارک الهی که همیشه شاد باشه و اینطوری شیرین بخنده
آره یادمه پارسال که به دنیا اومد ما منتظر به دنیا اومدن نیکا بودیم چقدر دختر ما هم بزرگ شده . اتفاقا امروز بعد از مدتها پیشش بودم
خوب پس دختر ما همچین هم دیر نکرده که راه نمیره مامانش نگرانه
راست میگی ... تولد نیکیلی ما رو پنجشنبه برگزار میکنند
الهی که همیشه سلامت باشند

خودتون خوبید ؟ بانو؟
برقرار باشید

حدیث یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت 10:18 http://khatkhatihayman.blogfa.com

خیلی بانمک و تو دل بروئه.. آدم دلش بچه می خواد با دیدن این ببعی شما..
خدا نگهش داره واسه دایی و خانوادش

شازده کوچولو یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت 10:18 http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

ای ججججونم چقد این رادین جیگره آخه؟
ایشالله که سالیان سال زیر سایه مامان و باباش و بزرگتراش زنده باشه و خوشبخت

رها یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت 11:26 http://pastils.blogfa.com

وااااای چه قدر بزرگ شده .....!!!:O خدایا همین دیروز بود...

عزیـــــــــــززم چه قدرم خوشگله ...!!! (زدم به تخته ها)
فقط حیف استقلالیه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد