ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هوا هوای برف است
برف دوست داشتنی
فصل زمستان فصل محبوب من است
باقی فصل ها را هم دوست دارم
اما زمستان را بیشتر
حتی بیشتر از بهار و تازگی جهان
بیشتر از تابستان و گرمی روزهای بلندش
و بیشتر از پاییز ٬فصل زاده شدنم ...
من روزهایی را که دل آسمان می گیرد دوست دارم
روزهایی که خورشید استراحت می کند و ابرها جولان می دهند
شبهای سردی که باید مچاله بشوی زیر پتو
و صبح با تردید این بیدار شوی که زمین یکدست سفید پوش شده یا نه؟
فصل زمستان٬ آدم مقهور طبیعت است
باید خودت را با اوضاع جوی منطبق کنی
باید تسلیم آسمان و زمین باشی
باید زود به خانه برگردی
لباس گرم بپوشی
با احتیاط رانندگی کنی
من این تسلیم بودن انسان به طبیعت را دوست دارم
در بالکن را باز کرده ام
بوی خاک خیس می آید و آخرین نفس های زمستان
خدا کند این آخرین باریدن امسال نباشد ...
وای ؛ باران باران
شیشه ی پنجره را بَاران شست.
از دل من اما ،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران باران
پرمرغان نگاهم را شست
........................
نوشته زیبایی بود. اذت بردم.
مرسی الهام
شعر شما هم زیبا بود
با این علاقه هاشون.
ایشالله که اخرین بارندگی باشه و این ابرا برن پی کارشون. آخخخخخخخخخخخخ جووووووووووووون بهار میاد بعدش
البته بارندگی های بهار رو هم دوس ندارم. خیلی خشنن. یهویی رعد و برق و ترق و توروق و ولی خب افتابش خوبه
مُردیم بس خورشید و ندیدیم تو این زمستون
خواستم بگم اگه میخای بازی بزاری رو شرکت کردن من حساب باز نکن، من سرم شلوغه نمیتونم شرکت کنم
در ضمن خواستم بگم اگه میخای رادیو جوگیریات 3 رو راه اندازی کنی روی کامنتای چند کیلومتریه من حساب باز نکن وقتشو ندارم
خب حالا گفتی که نمیزاری خیالم راحت شد.
خیالت راحت
دلم بوی نم خاک وسط باغ خواست!
صبر کن
امشب بارون میاد
قشنگ بود آفرین
خدا کند...
سلام دادا. خوبی؟
با خبر چاپ "سخن آشنا" به روزم. سری بزن.
اگر دست های یخ کرده از سوز سرما نبود
اگه خانه ی ترک خورده و چک چک قطرات باران روی کاسه ی وسط اتاق نبود
اگر گریه دخترکی که هوس لبو روی گاری دستی کرده و شرمندگی پدری که شرمنده است از جیب خالی اش نبود
اگر چشمهای خیس پسرک سر چهار راه و صورت قرمزش نبود
اگر مرگ فلان جوانک کارگر مهاجر از دود زغال در آلونک کنار ساختمان نبود
میشد بدون وجدان درد از باران و برف لذت برد و از بخار فنجان چای
وجدان درد؟ کدام وجدان درد؟
منم مثل شما..دوست دارم این فصل رو..ما مسئول همه چیز نیستیم که؟
گرچه گاهی ذهن رو آزار میدن این تصویر ها.. ولی زنده باد باران و برف..زمستان..سبزی و بهار..پاییز و برگهای خزان..
و لعنت به تابستان..که بیزارم ازش
یاد حرف محسن افتادم
خدای کامنتهای بلند و قشنگ
ایشان می فرمایند:"پروردگار کامنتهای طولانی و باحال"!!!!
داره میاد!!!!
میگم موزیکه نصفس؟
آخه وسطش قطع شد یهو!
محدثه جانم موزیک وب آهنگ سعید شهروزه.
میتونی از وب هاله بانو دانلودش کنی..
http://halehsadeghi.blogsky.com/
روی خط آبی آخر پستش کلیک کنی میتونی لینک این آهنگ رو ببینی
از دیروز دارم بی وقفه گوش میدم این آهنگ رو
زمستون رو دوس ندارم... سازگار نیستم باهاش... برف رو دوس دارم اما وقتی زمستون ااینهمه طولانی میشه خسته میشی... وقتی یادت میفته قراره اول عید برف بباره... قشنگه اما خوب... همین که میشه اخرای شهریور اینجا برف و بارون و سرما در راهه... باز هم جای شکرش باقیه که من توو قطب به دنیا نیومدم... و بارون و برف رحمته...
تو باید از من رد بشی من باید از تو بگذرم
کاری نمی تونم کنم باید بیفتی از سرم
بعد از تو باید با خودم تنهای تنها سر کنم
یک عمر باید بگذره تا امشب و باور کنم
چند سال از امشب بگذره با من یکی همخونه بشه
احساس امروزم به تو تنها یه شب وارونه شه
.
امشب از اون شبای مزخرفه از اون شبهایی که زندگیت می شه یه فیلم با دور تند ... از اون شبهایی که حتی نمی تونی چشمات رو هم ببندی ... من از بارون متنفرم ... اصلا من از پاییز و زمستون و بهار متنفرم ...
زمستون قشنگه اما بارون فقط بارون بهار... حال و هوای دیگه ای داره... از بارون نوشتی و یکمی ارامش دادی بهم مرد بزرگ ...
امروز اینجا بارون اومد ...
بارون
علیرضا جان هم به نکته ی ظریفی اشاره کرد. بارون... به نظرم کلمه ی "باران" بهتره یه اسم دخترونه باشه و کلمه ی "بارون" هم اسم همین گریه های آسمون !
الان جا داره که بگی : نظر تو اصلن مهم نیست!
یکی این هاله خانوم جون رو از برق بکشه. اصلا ملاحظه دوستداران فصل زمستووووووون رو نمیکنه والا. اگه قرار باشه یه فصل رو فقط انتخاب کنم مسلما اون زمستونه. در عوض از تابستون متنفرررررم متنفر هااااااااااا.
منم همینطور
بزن قدش
چرا پستات امشب انقدر غم دارن؟
فصل محبوب منم هست خارج از اینکه متولد اسفندم و زمستونی,یه جور عجیبی با برف انگار دویاره زاده میشم
و شور و انرژی حیاتی مضاعفی در این فصل دارم , گرچه که همۀ فصول زیبا هستند و افسون خاص خودشونو دارند.
اما خلاصه زمستان عریان پر اقتدار را دوست میدارم.
مرسی .
مرسی از خودت
آقا بابک با مقداری احساسات بر انگیخته شده!!
زمستون رو اینجوری ک وصف کردین دوس دارم! ولی خودشو نه! لباس گرم خسته م میکنه!!:دی
جدی ها!!! تو زمستون ی مشکل دارم! میرسم خونه هرچی در میارم تموم نمیشه! بهار و هوای خوبش رو عشقه!!!!!!!!!!! البته میشه از این هوای بهاری تو زمستونم باشه هاااا جاتون خالی چند روزه اسمونه اینجا خل شده!!! بارون و تگرگ می زنه عجیب!!! انگار الک می کنه خدا اینارو!!!! اصن خیلی قشنگه!!!!
خوش به حالتون که برف دارین!!