جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

دهانت را می بویند

درد می کنه

چی درد می کنه ؟ 

 

چی نه کجا  

خب کجات درد می کنه ؟ 

 

اینجام 

دلت ؟ 

 

اون دلم نه ... این دلم 

پس دو دلی ؟ 

 

آره دودل هم هستم ولی اذیتم نمی کنه ... الان این دلم درد می کنه 

دلت ؟ نبات داغ بخور ... 

 

اون دلم که نه ... این دلم درد می کنه 

خب نبات داغ بخور یا عرق نعنا

 

احمق ! این دلم ... قلبم درد می کنه 

آها ... برو نوار قلب بگیر 

 

درد اونجوری نه 

چجوری؟ 

 

درد واقعی 

یعنی چی ؟ 

 

یعنی درد فیزیکی نداره  

یعنی شیمیاییه؟ 

 

دیوونه ! درد که نیست یه حسه 

باید قرص زیر زبونی بخوری 

 

الاغ جان ! درد نمی کنه که ... تیر می کشه  

آها ! عاشق شدی 

 

نه بابا ! عشق نیست . عشق که درد نداره 

داره 

 

نه نداره ... عشق  لذت بخشه 

ولی درد داره 

 

آره داره ولی دردش خوبه ... این دردش بده  

بذار نبضت رو بگیرم 

 

مگه دکتری ؟ 

نه ولی بلدم بگیرم 

 

بگیر ... 

نبضت داره می زنه 

 

جدی ؟ 

به خدا بیا ببین ... 

 

آره  

دهنت رو باز کن ... بگو آآآآآآآآآآآ 

 

آآآآآآآآآآآآ 

باید از این به بعد دهنت رو ببندی ... درد دلت زود خوب میشه 

 

اگه دهنم رو ببندم که نمیشه درد دل 

همین که گفتم ... اگه می خوای درد دلت خوب بشه باید دهنت رو ببندی

 

همین ؟ 

آره ... قرص جوشان دوست داری ؟

 

آره 

پس قرص جوشان هم بخور

 

باشه ... مرسی 

خواهش می کنم  

 

 

 

 

نظرات 34 + ارسال نظر
فرشته جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:04 http://www.houdsa.blogfa.com

دستت درد نکنه...چشم...میبندیم...!

[ بدون نام ] جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:04

NA30B جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:11

بالایی که اسم نداره
پس دوم

NA30B جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:13 http://www.fosil.blogsky.com/

دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم

جزیره جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:17

روزگار غریبی ست نازنین...
دهانت را میبویند که مبادا گفته باشی:دوستت دارم
این جمله ها رو دوستم خیلی دوست داره همیشه میگه،یاد اون افتادم با خوندن عنوان

جزیره جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:18

در مورد خود پست هم:
چه عرض کنم والا. خیلی مجهوله و اصولا نسبت به پستای چند پهلو نمیتونم نظر بدم

رعنا جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:19 http://rahna.blogsky.com

لایک به کامنت نصیب .
یاد همین ترانه ی داریوش افتادم :(

NA30B جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:33 http://www.fosil.blogsky.com/

سلام رعنا جون
چه عجب کجا بودی نبودی؟

مریم جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:49

بازم سلام
مگه من چن بار سلام کردم این دومیش باشه؟
خب دل درد یا درد دل تنها راهش اینه که بی خیال بشی
بی خیال زندگی بی خیال دنیا
بی خیال ...
آهان راستی طبق آخرین آمار به دست رسیده از حضور حداکثری دوستان در وبلاگ جنابعالی تعداد افراد آنلاین
با خودم هشت نفر می باشد
یعنی کیا میتونن باشن این وخت شب؟!

سپیده جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:49 http://osyaaan.blogfa.com

سلام ........... برای بعضی پست هات نمیشه کامنت گذاشت مثل شاید امشب آخرین شب باشه ... بغض شد !

متاسفم

پدیده جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 23:14

قشنگ بود...به قول یه نفر هرچی می کشیم از داشتن عقله....اگه عقل نبود ٬ درد دلی هم نبود.... والللا

مشکل نه از درد دله
نه از عقل و دل
مشکل شاید از آدماییه که درد دل می شنوند

نیما جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 23:34

پسر قرص جوشان !‌یادش بخیر !

فاطمه شمیم یار شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 00:20

سلاممم بابک عزیز
دقیقا می خواستم همینو بگم که نیما گفت...

تیراژه شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 00:33 http://tirajehnote.blogfa.com/

اینقدر بچه بودم قرص جوشان خوردم که الان از دیدن عکسش حالم بد میشه
مخصوصا این عکس!!!

و اما حرف پستت..قبول داری خیلی آشفته است؟

من انقدر بچه بودم قرص جوشان نخوردم که الان عقده ای شدم
قبول دارم ولی آشفتگیش رو دوست دارم

مریم نگار(مامانگار) شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 00:38

...آخه این چه تجویزیه توروخدا ؟؟؟!!!!

تجویز موثر و دردناک عین پنی سیلین

تیراژه شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 01:14 http://tirajehnote.blogfa.com/

آره
بعضی از آشفتگی ها یه حس خاصی دارن
مثل موهای پریشون
مثل یه دسته گل وحشی
مثل یه تابلوی نقاشی کوبیسم

مثل خیلی چیزها
حتی یک میز صبحانه ای که همه چیز پخش و پلاست
یا خط خطی های روی کاغذ.. موقع فکر کرن به یک موضوع خاص
همه ی اینا رو گفتم که بگم میفهمم حرفتونو

سیمین شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 01:21

درد دل هم از اون واژه هاییه که کاربردش داره کم میشه...
.
.
روزگار غریبی ست...

زیبا! شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 01:31

ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست


ینی ی نکته ی اساسی رو تجویز کردیا. قرص جوشانو نمی گم. اون ک دلش خودش قرص جوشانه. اون دلش که نه، این دلش!

بعضی دردا رو وقتی می گی چند برابر میشن. آخه مغز نمی تونه فرق درد عشق رو با شادی تشخیص بده. اونو هم ارجاع می ده به واحد ضرب بجای واحد تقسیم!

گلنار شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 04:01

یعنی راوی و مخاطب شاهکارن ..در عین طنز تلخی که بن مایه های این مکالمه داره و دنیاهای متفاوتی رو عیان می کنه یه نمکی درش هست ,راوی از خیر فهم شدن میگذره ,مخاطب تو عمق نمی ره ولی با مدل خودش ناخوداگاه راوی رو به سطح میاره و آسونتر میکنه سختی ابتدای روایت رو .
هیچ چیز بی حکمت نیست,حتی درک ناشدگی !
(چه کشفی کردم ! )
میشه از زوایای دیگه ای هم نگاه کرد
اینکه ترس اصل مطلب رو بیان نمی کنه و هر دو طفره میرن از نقطۀ اصلی و یا راوی برای خودش هم واضح نیست و یا راوی و مخاطب یکی هستند!
چقدر نظریه ارائه کردم ,رفتیم سر کار کلآ ,دست شما درد نکنه .





آرش پیرزاده شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 07:47 http://arashpirzadeh.persianblog.ir/

یکی از بهترین پست هایی بود که از تو خوندم خیلی خوب بود من خیلی خوشم اومد دمت گرم

تقصیر خودتونه یه دبیری داشتیم میگفت اصطلاح دل درد کاملا قلته که فارس زبون ها استفاده میکنن!!!! بیاد بگین شکمم درد میکنه تا وقتی قلبتون درد میکنه اینجوری اشتباه نیفته!!!!!!! خوب در ضمن ادم مست باشه تمام غم و غصه هاش یادش میفتن!!! عادیه!!!!

ری را شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 08:52 http://narenjestaan.persianblog.ir

چیز خاصی نمی تونم بگم جز این که خیلی خوب بود

اشرف گیلانی شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 10:14 http://babanandad.blogfa.com


هیچ مگو!... چشم ببستم دهن



لیکن

کور شوم لال شوم کر شوم
لیک محال است که من خر شوم

گــل گیســـو شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 10:31 http://gol-gisoo.blogsky.com/

چقدر این پست رو دوست دارم...

افروز شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 11:31

من که همیشه از قرص جوشان متنفر بودم با این عکسی که شما گذاشتی بعید می د.نم دیگه بتونم لب بهش بزنم
ولی انصافن خیلی سخته وقتی یه عالمه حرف تو دلت انبار شده و کسی را نداری که بهش بگی ولی سخت تر وقتیه که کسی را داری و نمی تونی یا نباید بگی همینهاست که درد داره که آخرش میشه درد دل

سارا شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 12:58 http://www.takelarzan.blogsky.com

کودک فهیم شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 13:02 http://www.the-nox.blogfa.com

دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت می دارم...
دلت را می بویند...
روزگار غریبیست نازنین...
و عشق را کنار تیرکِ راهبند تازیانه می زنند...
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...

من عاشق این شعر استاد شاملو ام...فوق العاده است...

کودک فهیم شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 13:09 http://www.the-nox.blogfa.com

برادر جوگیریات جان.
قرص جوشان های بچگی هامون خوش مزه تر نبود؟
اینها رو که می خوری اولش شیرینه مثل شیرینی نوشابه بعد می گزه بعد تهش عینهو زهر ماره

کودک فهیم شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 13:12 http://www.the-nox.blogfa.com

یک چیز خنده دار.
چند ماه پیش مهمون اومده بود خونمون بعد که فهمیدم مریضه رفتم براش قرص جوشان آوردم بعد گفتم تنها چیزی که الان براتون خوبه همینه
فکر کن! بنده خدا خورد
یعنی به جز قرص جوشان هیچی براش نیاورده بودمااااا.فکر نکنید مثلا اینم کنارش گذاشتم.نه خیرشممممم

محبوب شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 13:47 http://mahboobgharib.blogsky.com

خیلی خوب بود... خیلی

تیراژه شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:52 http://tirajehnote.blogfa.com/

الان که دوباره پست رو خوندم دیدم که....عجب چیزی نوشتی بابک خان اسحاقی..عجب چیزی...

زهرا.ش شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 19:44 http://www.roosary-anary.persianblog.ir

آخه یعنی چی؟
می خوام صد سال سیاه هیچ احد الناسی وارد این دل درمونده نشه،که حالا یه درد دلی بگیرم و یه کم خرد مثل اینی که نوشتینش(ببخشیداااااااا) قرص جوشان تجویز کنه واسم!
علاوه بر اون هم می گه دهنتو ببند!
به خدا اگر دل من بگیره،زمین و زمان و به هم می ریزم!
دهنمو ببندم چیه!!
آقا ما خیلی این مکالمه را دوست داشتیم! و از آنجا که می دانیم این دل وامانده به هیچ احدالناسی دل نخواهد سپرد،همین حالا آرزو می کنیم این مکالمه بین ما و یک کم خرد پیش بیاید،آرزو که بر جوانان عیب نیست!!!

حبیب شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 22:09 http://www.artooon.ir


بابک این همون قرص جوشانی نیست که من بهت دادم

خیلی باحالی بخدا

از هر چیزی یک مطلب درست میکنی

دمت گرم

به مهربان بگو فردا غذا خوشمزه درست کنه بندری باشه خیلی بهتره

silent یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 12:10 http://bikhialeeshgh.blogfa.com/

دل مام درد گرفتا!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد