جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

فقط توی مستطیل سبز هنوز مثل انسان نگاهمان می کنند

 

 

 

بیست و یکسال پیش 

تیم فوتبال استقلال برای اولین بار بعد از انقلاب 

در یک رویداد ورزشی برون مرزی شرکت می کرد . 

مسابقات قهرمانی باشگاه های آسیا 

حریف استقلال در این بازی تیم السد قطر بود ... 

نکته جالب بازی این بود که السد از حضور دو بازیکن ایرانی یعنی ابراهیم قاسمپور و مجید نامجو مطلق سود می برد . بازی رفت در منامه قطر با حساب یک - یک به تساوی رسید و استقلال برای راهیابی به مرحله بعدی می بایست حتما السد را در ورزشگاه آزادی شکست می داد . 

 

علی پروین از پرسپولیسی ها خواست که همه به ورزشگاه آزادی بروند و تیم استقلال را تشویق کنند و همینطور هم شد . یکصدهزار تماشاگر سرخابی یکصدا و متحد چنان فریاد شادی و غرور  سر می دادند که ورزشگاه داشت فرو می ریخت .  

بازیکنان تیم السد که به عمرشان چنین جمعیتی ندیده بودند داشتند قالب تهی می کردند . 

بندگان خدا مبال واجب شده بودند از ترس ... 

  

بالاخره ابراهیم قاسمپور و مجید نامجو مطلق در حالیکه پرچم ایران را در دست گرفته بودند وارد زمین شدند و بقیه بازیکنان قطری در حالیکه مثل اسرای عراقی دنباله پرچم را گرفته بودند و با ترس و وحشت برای تماشاگران دست تکان می دادند وارد زمین شدند و بازی را هم باختند .  

صحنه غرور آفرین و لذت بخشی بود ...

 

آن سال استقلال قهرمان آسیا شد . 

 

امروز هم استقلال با یک تیم عربی بازی دارد 

و علی پروین دوباره فراخوان داده برای حمایت پرسپولیسی ها ... 

اما خیلی چیزها عوض شده است .  

نه ایران همان ایران است  

نه مردم همان مردم هستند 

و نه فوتبالیست ها همان فوتبالیست ها

 

فوتبالیست ها که شده اند یک مشت بیزنسمن بی قید  

نه سواد درست و حسابی دارند و نه تربیت و ادب و فرهنگ  

فقط پول دارند 

واگر پول نباشد زیپ گرمکنشان را هم پایین نمی کشند . 

و مردم هم آن مردم قدیم نیستند 

غرور و غیرتمان زیادی زخم شده است این چند سال

یادمان می آید که همین سعودی ها نوروز دو سه سال پیش چطور روبروی دیدگان میلیون ها ایرانی باسن هایشان رو به سمت دوربین گرفتند و رقصیدند یا بحرینی ها وقتی داغ رفتن ایران به جام جهانی را به دلمان گذاشتند چطور با پرچم عربستان شروع به پایکوبی کردند .  

 

و ایران هم دیگر آن ایران سابق نیست . 

کشوری که با وجود تحریم و هزار بدبختی جنگ تحمیلی هنوز ابهت داشت  

هنوز هیبت و قدرت و اقتدار و احترام داشت  

و حالا

نه هیبت  

نه اقتدار 

نه احترام 

و نه قدرت 

هیچ چیز ندارد جز تحریم و هزار بدبختی 

و به میمنت و مبارکی به امید خدا تا چند صباح دیگر  

جنگ تحمیلی ...

 

 

نظرات 27 + ارسال نظر
مریم شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 13:15

هیشکی هیچی نگه
همه دستا بالا
اول شدم

م . ح . م . د شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:29

قبول دارما ، نه اینکه نداشته باشم اما من همچنان عاشق استقلالم

م . ح . م . د شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:31

جنگ تحمیلی رو خوب اومدی ... هرچند خودتم خوب میدونی که ما جوانان از خود گذشته ، برای حفظ کشورمون دست به هر چیزی میزنیم !! یعنی دست به هرکاری میزنیم ، جنگ که دیگه چیزی نیست ... اصلن خودم میخوام یدونه از این نارنجک دستیا که واسه چهارشنبه سوری درست میکنن ، ببندم به خودم برم خودمو بندازم تو کشور آمریکای خبیث پدر سوخته ی فلان فلان شده !

م . ح . م . د شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:33

21 سال پیش من تازه به دنیا آمده بودم ! آخی ..

کودک فهیم شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:33 http://www.the-nox.blogfa.com

بابک خان
توی این عکس ردیف پایین از سمت چپ دومین نفر که موهاش روشنتره کیه؟
چهره اش من رو یاد کسی می اندازه که الان بینمون نیست...

م . ح . م . د شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:34

ببخشید ، کامنت زیاد شد ، اما آیییییییییییییییییییییییییی کیامهر ، من نمیدونستم این سید عباس از اون سر دم دار های نظام هست ... چرا رو نکرده بودی مرد حسابی ؟! نکنه خودتم این کاره ای ؟!

http://www.tabnak.ir/fa/news/227598/سیدعباس-موسوی-کیست

م . ح . م . د شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:35

منصوره ، جواد خان زرینچه هست ...

مریم شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:49

طبق آخرین آمار رسیده از مامور امنیتی ما
تعداد افراد آنلاین 12 نفر
حالا چرا همه تون دم در وایستادین بفرمایین تو هوا سرده سرما میخورین
یه حرفی یه نگاهی یه خنده ای
چرا اینقدر ساکتین خو

م . ح . م . د شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:53

مریم خانوم ، اون امار اشتباهه ، کیامهر جان به دلیل رشد بیش از اندازه ی طول و عرض 10 نفر حساب میشه ... من و شما هم دو تا ، میشیم 12 تا

ناشناس شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 15:04

من و شما هم میشیم دو تا
گل گفتی پسر !
فاصله ایمنی رو رعایت کن یه وقت سه تا نشین

خورشید شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 15:38 http://khorshidejonoob1.blogfa.com

جنگ رو نگین که به امید همون خدا اگه دوباره بخواد اتفاق بی افته ... دیگه کمر راست نمی کنه کشور...

بعد سی سال بیا ببین چه مصیبیتیه هنوز اینجا ...

کودک فهیم شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 16:30 http://www.the-nox.blogfa.com

ممنونم محمد.

[ بدون نام ] شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 16:34

جزیره شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 17:21

خدا روشکر که تا تونستی منفی نوشتی این پستو. یعنی منفی تر از این نمیشدآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
یعنی با توجه به این پست ادم بره بمیره راحتتره تا بگه ایرانیه.والا با این پستاشون
بنده صددرصد مخالف این پستِ مملو از انژیهای منفی هستم(هویجور بی ربط حال کردم این ایکونو بزارم:دی)

در مورد استقلال و فراخوان جناب پروین هم نظری ندارم. یکی فراخوان داده، حالا هرکی میخاد اجابت کنه هرکی هم نمیخاد نکنه. به من چه.والا با این فراخواناشون.

گلنار شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 18:42

بله کشوری که تولید نداره و مصرف کنندۀ محضه باید هم همین بشه جریانش,این همه جوون و دریغ از .....
هیچ جای دنیا نمی بینی جووناش پول بنزین بدن هی برن تو یه جایی مثل جردن دور دور کنن ,بی پول و پولدارش یک جور مصرف کنن و به فرض همه موبایل فلان و بهمان بخوان
جای هرکس بنا به زحمتش مشخصه و همۀ زندگیش هم یه چیزی بگو بخندیم و تفریح کنیم و بی خیال مسئولیت و این حرفها نیست.
از یک طرف به جریانات حاکم اعتراض کردن و به دلخوشیهای خود رسیدن و وا دادن و از یکطرف کسی حق حمله به ما نداره نشد حرف ,یا راضی هستین و به شبانه های خودتون می پردازید یا راضی نیستین و بها میدین همونطور که سوریه داره میده و یا هر روش دیگه ای..روش یک بام و دو هوا جواب نمیده ..هم ناراضیم از وضع حاکم بر جامعه و هم می خوام عشق و حالمو بکنم و همه چیز هم امن و امان باشه و از آسمون یک منجی بیاد همه چیز رو ردیف کنه لابد .از ماست که بر ماست و حد هر اجتماعی رو ملتش تعریف می کنه.
از منظر کلی می گم .

ما خیلی ادم های خودخواهی شدیم... فقط به خودمون فکر میکنیم... امروز وقتی داشتیم فوتبال نگا میکردیم گفتم ما بردیم مامان گفت ما نه اونا... گفت چه زود یادت رفت کارایی که کردن توو تبریز؟؟؟ الان من هی بخوام بگم ما!!!! بخاطر همین بیخیال...
خوب جنگ هم داره شروع میشه اما من یکی تحملشو ندارم تمامه تلاشمو میکنم برم... مامان میگه این دولت چی فکر کرده فکر میکنه هنوز شهید بابایی ها هستن که واسه کشور جنگ کنن؟؟؟ اونا بچچه های شاه بودن که کشورشون رو دوس داشتن... بچچه های الان دیگه اون عرق ملی رو ندارن...

محمد شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 20:21 http://ebrahimi70.blogfa.com

من انقدر هم بد نمی بینم اوضاع رو.
خب مردم عوض شدن که به خاطر خواست هاشون ه که نسبت به بیست سال پیش فرق کردن.

مجید شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 20:28 http://asme1982.blogfa.com

هر اتفاقی بیافته نه جنگ داخلی بشه نه تحمیلی ... برسه روزی که همه چیز سرجای خودش باشه ...
و ما ایرانیان با با افتخار در جایگاه خودمان در دنیا با اراده و همت خودمون برسیم .

الی شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 20:32 http://elisismcom.blogsky.com

آقا اجازه ما تبریک عرض میکنیم خدمتتون...
عااااااااشق استقلالم!

محدثه شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 20:35 http://shekofe-baran.blogsky.com

دنیز جان هنوزم هستن کسایی که موقع جنگ پای مملکتشون وایسن
خود من یکیش.

خوشحالم که بازم استقلال برد!

شرمنده این کامنت من یکم بر عکس احتمالا برداشت بشه منظور مامان کارهایی بود که ما سر استقلالیا اوردیم!!!!
وگرنه استقلالیا که کاری نکردن فقط اندازه نوک سوزن داور داشت به نفعشون بازی میکرد!!!

جعفری نژاد شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 23:04

سلام

آقا خداوکیلی فکرشم نمی کردم دوباره از برد شما بد رنگا خوشحال و هیجان زده بشم ، اما شدم دیگه کاریش نمیشه کرد ...

مبارکا باشه قربان

م . ح . م . د شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 23:17

دنیز ، به قول دکتر ، حالا برو به مربیتون بگو بعد از برد استقلال تو بازی امروز ، بره آبو بریزه اونجاش که میسوزه !

سیمین یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 00:08

هنوز کابوس های جنگ قبلی یادمه...
شبا از خواب می پریدم و داد می زدم
خدا نکنه دوباره پیش بیاد...خدا نکنه
هنوز اثرات اون جنگ از بین نرفته
من بعضی وقتا خیلی نگران میشم
این مردم به اندازه ی کافی تحت فشارن.جنگ براشون تیر خلاصه
فقط دعا کنیم که اتفاق نیفته

رضوان یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 10:30 http://zs5664.blogsky.com/

پس امیدی برای شهادت فی سبیل الله هست و حتما نمیخاد دانشمند هسته ای باشیم تا شهید شیم

رضوان یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 10:51 http://zs5664.blogsky.com/

آمریکا هیچ غلطی نمیتونه بکنه
آمریکا آمریکا خیال نکن ما زنیم تو دهنت میزنیم
اینا شعارهایی بود که دلم میخاست تو راهپیمایی 22 بهمن بدم اما خب نرفتیم !!!!!!!!

حالا که نرفتی منم جواب کامنتت رو نمیدم

silent یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 12:05 http://bikhialeeshgh.blogfa.com/

چقدر تلخ نوشتی!!
بریم سرمونو بذاریم بمیریم
ولی همیشه یه سوال تو ذهنمه. واقعا چرا؟؟
یعنی حقمونه؟؟

حتما حقمونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد