جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

ماجرای من و رادیو نمایش

  

ماجرا از آنجا شروع شد که بعد از شماره دو رادیو جوگیریات دوستان انقدر از ما تعریف کردند و هندوانه زیر بغلمان گذاشتند که راستی راستی باورمان شد هنرمند هستیم . 

یکروز توی شرکت داشتیم با حاج کاظم حرف می زدیم که حاجی گفت بیا بریم رادیو تست صدا بدیم . ما هم که از خدا خواسته قبول کردیم .  

یک سرچی توی اینترنت کردیم تا رسیدیم به این سایت که باید یک نمونه صدا می فرستادی تا بعد از بررسی به شما اطلاع بدهند که اصلا مال این کار هستی یا نه ... 

دو سه روز بعد توی شرکت بودم که یک خانمی از رادیو نمایش زنگ زد . یعنی وقتی گفت از رادیو نمایش زنگ می زنم من نزدیک بود با سر بخورم به سقف ۴ متری شرکت . 

توضیح داد که دو هفته بعد تشریف بیاورید میدان ارگ ساختمان رادیو استودیو ۱۹برای تست صدا  

و خیلی تاکید کرد که حتما ساعت ۱۲ ظهر آنجا باشید . 

آقا جونم براتون بگه که این دو هفته دل توی دل ما نبود . یعنی خواب و خوراک نداشتیم . اصلا خودمان را توی رادیو تصور می کردیم . رئیس هرچی می گفت دایورت می کردیم که برو  بینیم بابا من نهایتا یکی دو هفته دیگه پیش شما کار می کنم .البته توی دلم اینها را می گفتم ... 

راستش آینده قشنگی برای خودمان تصور می کردیم . توی یک استودیوی مجلل بنشینیم و حرف بزنیم با یک عالمه مردم آنور رادیو . یعنی رویای تمام زندگی ام ...  

 

 

 

آقای علی حاج نوروزی صدا بردار خوش اخلاق رادیو نمایش

  

 

از این دو هفته هرچه بگویم کم گفته ام . روز تست با هزار امید و آرزو پاشدیم و رفتیم میدان ارگ 

تمام راه را توی مترو با این تصورات می گذراندیم که چند وقت دیگر توی این مترو که باشیم خلایق صف می بندند برای امضاء گرفتن از ما ... هرررررررررر 

 

راس ساعت ۱۲ توی ساختمان قدیمی رادیو روبروی استودیو ۱۹ نشسته بودم . کم کم باقی اعضاء هم رسیدند . دقیقا دو ساعت طول کشید تا ما وارد استودیو شدیم .من و پنج نفر دیگر  

یعنی آرام و قرار نداشتیم . قلبمان آمده بود توی دهنمان . خانمی که زنگ زده بود برای هماهنگی گفته بود که این تست سه مرحله دارد . مرحله اول یک معرفی یک دقیقه ای  

مرحله دوم یک نمایش دو دقیقه ای و مرحله سوم اطلاعات نمایشی  

وقتی که داوران وارد استودیو شدند هم هنوز دوزاری ما نیفتاده بود که قضیه از چه قرار است و چه کلاهی سرمان گذاشته اند . مجری که وارد شد انقدر معمولی بود که ما فکر کردیم او هم برای تست آمده است . همین یکخورده زد توی ذوقم . یعنی کار رادیو انقدرها هم که فکر می کنی باعث شهرت آدم نمی شود . یعنی انتظار بیخودی داری که فکر کنی وقتی گوینده رادیو بشوی توی خیابان مردم با انگشت نشانت بدهند . 

 

داوران مسابقه آقای فریدون محرابی و کیومرث مرادی  و خانم ندا هنگامی بودند .  

 

 

 

 

 

 

 

تازه اینجا بود که فهمیدیم قضیه از چه قرار است . تست صدا کشکی بیش نبود . این یک مسابقه رادیویی بود . همین و بس ... 

انقدر استرس و دلهره داشتم که صدایم در نمی آمد . همه چیز به سرعت انجام می شد .  

نه آمادگی نه چیزی ... اولش خیلی دلخور شدم اما بعد فهمیدم که این جزء ملزومات این حرفه است . کسی که می خواهد توی نمایش رادیویی ایفای نقش کند باید آمادگی تجربه این شرایط را داشته باشد . 

مرحله اول که تمام شد من و هم گروهم خانم تکتاز تونستیم بیشترین امتیاز رو بیاریم و بریم به فینال ولی مرحله فینال رقبای ما خیلی قدر بودند و شکست خوردیم . 

به هر حال باید بگم تجربه خیلی خوبی بود و دید خیلی خوبی نسبت به این شغل به من داد . 

و متوجه شدم که این شغل اونقدر ها که فکر می کردم ایده آل و محشر نیست 

اینکه اگر کسی بخواد وارد رادیو و تلوزیون بشه نباید منتظر معجزه باشه 

باید عاشق باشه  

باید خون جیگر بخوره  

باید سال های سال زحمت بکشه تا بشه یه آدم معمولی که ممکنه هیچکس نشناسدش 

ممکنه اموراتش به سختی بگذره . 

 

ولی خوشحالم از اینکه با خوندن پست دیشب همه دوستان فکر کردند که ما راستی راستی رادیویی شدیم . یعنی این توانایی رو در من دیدند  

خدا رو چه دیدید  شاید یکروزی جدی جدی رادیویی شدیم  

  

جا داره در آخر از خانم اسماعیل نژاد تهیه کننده زحمت کش سلام نمایش تشکر کنم : 

اول به این خاطر که باعث شدند دو هفته تمام بنده روی ابرهای تصور و خیال راه بروم و خودم را هنرمندی بزرگ و مشهور تصور کنم که قرار است برود تست رادیو بدهد ولی تمام این برنامه مسابقه ای بیش نبود .

دوم به خاطر اینکه از ساعت ۱۲ ظهر تا ۸ شب گشنه و تشنه ما را سرپا نگه داشتند طوریکه برگشتنی توی مترو نای حرف زدن و راه رفتن نداشتیم . 

و سوم به خاطر اینکه گفتند برنامه ما روز ۲۹ اسفند پخش می شود و ما را جلوی عالم و آدم و سر و همسر ضایع کردند ... 

 

مجددا هررررررررررررر 

 

 

نظرات 35 + ارسال نظر
فرگل دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 16:17

ایشالله خودتون یه استودیو بزنین

حسام دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 16:23

سلام ؛

عجب ! که اینطور.
انشااله در آینده حتماً موفق میشید.شکّی نیست.

سین دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 16:45

:)

کودک فهیم دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 16:49 http://the-nox.blogfa.com

لطفا هر وقت خواستند بخشی که شما هم شرکت کنید رو پخش کنند،ضبطش کنید و آپلودش کنید و لینک دانلودش رو بگذارید.
اگر بخواند هفته ی دیگه پخش کنند من نیستم خُبدلتون میاد من نشنوم

کودک فهیم دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 16:51 http://the-nox.blogfa.com

*شرکت کنید=شرکت کردید
بخواند=بخواهند

گلنار دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 16:53



من حدس زدم که تاریخی چیزی باید اشتباه شده باشه ولی آخر مسابقه راجع به خانم مرادی اگه اشتباه نگم گفتند که ایشون باید بره تست صدا ,بنابرین گویا تنها مسابقه هم نیست یا شاید من درست متوجه نشدم .
اگه دنبال اینی که مشهور و شناخته و دیده بشی طبیعتآ جایی باید باشه که تصویر هم باشه ,البته از اونجایی که با هنرمندهای زیادی در ارتباط بودم میتونم بگم که بعد از شهرت و ارضای این حس دیده شدن ,آرزوشونه که یک گوشه ای مثل رستوران یا ....بشینند و دیده نشن و آسایش داشته باشن.واقعآ یک روز هم اگه نیاز به نشست در محیط بیرون داشته باشن ,ملت ول نمی کنند .

به هر حال همینکه به جای سالها تخیل ,امتحانش کردی
خودش عالیه ,اقلآ تکلیف آدم با خودش روشن میشه
و اگه سهم خوبیه که امیدوارم ادامه پیدا کنه .

فرشته دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 17:08 http://www.houdsa.blogfa.com

ای بترکی اول...من از ساعت 3 این سایتو باز کردم نشستم همینجوری گوشامو تیز کردم...هیچیم توش نبود...

فکرکردم ایراد از منه هیچی نگفتم ضایع نشم...

ایشالا یه روز به آرزویی که داری برسی...من یه بار دیگه هم بهت گفته بودم...صدات قابلیت زیادی داره ...برو دنبالش...تو میتونی...از الانم یه امضا واس من بذار کنار....!

بابک دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 17:29

اصلا تقصیر شماهاست منو گول زدین

درسته گلنار
فکر می کنم فینالیست های نهایی یه شانسی برای تست صدا داشته باشند

منصوره ! اگه پخش شد یعنی اگه قبلا پخش شده نباشه حتما ضبطش می کنم

کودک فهیم دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 17:41 http://the-nox.blogfa.com

من هم از ساعت 2:45 رفتم توی سایت که باز بشه یکوقت هنگ نکنه و کامل سایت رو امتحان کنم

م . ح . م . د دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 17:55

کیامهر ، منم انقد پیش خودم میرم تو رویا یروز سرمربی تیم استقلال شم بعد 100 هزار تا بگن :

سرور هرچی لنگیه ، داش ممد کمیلیه !!

یا مثلن هر مربی ای که نتیجه نگرفت همه بگن :

محمددددددددددددددددددددده ، کمیلییییییییییییییییییییی

م . ح . م . د دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 17:57

میدونستی عادل فردوسی پور از یکی از همین مسابقات رسانه ای وارد 90 شد ؟!

یعنی همینطوری دعوتش کرده بودن برای یه مسابقه ، حدود 7 ، 8 نفر بودن ، عادل با اینکه یکی از مراحل حذف میشه اما اونجا مدیران شبکه ی 3 ازش خوشش میان و دعوت به همکاریش میکنن ... پس باید حسابی امیدوار باشی ... من رادیو رو زیاد گوش نمیکنم اما فک میکنم کار کردن توش خیلی لذت بخشه ... محبوبیت و مشهوریت بد نیست اما بعیده که از رادیو بدست بیاد

تیراژه دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:03 http://tirajehnote.blogfa.com

بابک خان !
ای قربان قد مهربان بانوی عزیزم برم من
برادر جان
شما بشین همینجا لم بده به بالشت پر قو و وبلاگ وزینت رو آپ کن...تازه میتونی هر ماه رادیو جوگیریات هم بذاری..همه ی ما هم کلی قربان صدقه ات میریم..
تازه گشته تشنه هم مجبور نیستی با مترو این ور اون ور بری...

ولی به نظر من بیشتر از همه ی این ها شما شیرابه ی قلمت به نمایشنامه نویسی میکشد...حالا اگر صدا و تصویرتون هم باشه بحثی جداست..

تیراژه دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:07 http://tirajehnote.blogfa.com

این شیرابه ی قلم به جایی کشیدن ضرب المثله؟ اصطلاحه؟ من اینو از کجا اوردم؟
خداییش نمیدونم چنین ترکیبی وجود داره یا نه!!
اصلا شیرابه یعنی چی؟
فکرکنم موقع گردگیری کتاب ها کلا سیستم میستمم هنگ کرده هر چی جمله و تیتر و عنوان به چشمم خورده الان رژه میره تو ذهنم!!و به شکل چنین جملاتی نشت پیدا میکنه!

بابک دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:11

تیراژه من البته تو رادیو به جاییی نرسیدم
ولی در زمینه خونه تکونی خیلی تمرین کردم
کمک نمی خوای ؟

تیراژه دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:14 http://tirajehnote.blogfa.com

نه قربانتون
شما بشین با همون لیفتک؟!! تون انگری برد بازی کن..
من اسباب اثاثیه مو دوست دارم!!!

اسم اون دستگاهه همین لیفتک بود دیگه؟
حال ندارم برم اون پست مربوطه رو پیدا کنم
انگشتان شقاقولوس گرفته اینقدر شستم و سابیدم

تیراژه دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:15 http://tirajehnote.blogfa.com

انگشتان=انگشتام

مجید دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:30 http://asme1982.blogfa.com

آقا من هرچی گوش دادم صدای شما رو نشنیدم ... کدوم گروه بودی؟
نکنه گروه سوم بودی که من نشنیدم؟!

تیراژه دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:32 http://tirajehnote.blogfa.com

اسم اون دستگاه لیفتراک!! بود..گشتم پیدا کردم!!

پس این لیفتک یعنی چی؟
همون بر طرف کردن افتادگی و چروک پوست؟!!

علیرضا دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:36


چهارم پنجم ابتدایی که بودم یه دفعه رفتم تست فوتبال ... آخرش یارو گفت به نظرم تو دروازه بانی استعداد داشته باشی و اسممو نوشت و گفت یه روز دیگه برم مدرسه فوتبال ... وایی یعنی اون یه هفته تو آسمونا بودم ... تو خواب و خیال تا دروازه بانیه تیم ملی و اینا هم رفت ... بعد اون روز رسید و با بابام بلند شدیم رفتیم ... زمین چمن بود و منو گذاشتند دروازه ... اولین شوتی که اومد سمتم خورد بهم رفت تو گل یارو هم اومد گفت به سلامت
هیچ اون یه هفته رو یادم نمیره که چه رویاهایی داشتم و چه فکرایی که نمیکردم

اردی بهشتی دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:36 http://tanhaeeeii.blogfa.com

ولی به نظرم شما می تونید توی رادیو خیلی موفق باشید !

رها دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:44 http://gahemehrbani.blogsky.com/

من برنامه تو گوش نکردم
برات آرزوی موفقیت میکنم
تجربه جالبی باید بوده باشه

رها دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:47 http://gahemehrbani.blogsky.com/

عیدت مبارک بابک عزیز
آرزو میکنم روزهای قشنگی رو پیش روت داشته باشی
این بهار شروع موفقیت ها و شادی های بی پایان برای خودت و همسر عزیزت باشه

ایلیا دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 18:58

به نام خدا

سلام

این یه مسابقس که از توش اونایی که بهتر هستن رو برای ضبط برنامه هاشون انتخاب میکنن ...

من تقریبا چندتاییش رو گوش دادم
که آخر شب پخش میکنن
خیلیاشون خوب هستن یعنی صدای عالی دارن
و درضمن تو این رشته هم درس خوندن
تجربه ی خوبیه و آدم رو از یخ در میاره ....

برای راهیابی به رادیو یا باید فوق العاده باشی
یا پارتی خیلی ضخیمی داشته باشی
همین الان بهترین گوینده های رادیو رو دارن میندازن بیرون
....
نباید انتظار داشت ما جوونارو راه بدن تو جمعشون

این راه رو من قبلا رفتم ...

کاسپر دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 19:38 http://kasperworld.persianblog.ir

سلام رفیق ...
ایشالا یه روز به خواسته هات برسی و اجرای واقعی رادیویی هم داشته باشی ...
سال نو مبارک،سال سلامتی و شادی باشه برای خودت و مهربان بانو و خانواده محترم ...

mohadese دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 19:42

vay! injur chiza kheyli hese khubi daran! yejuraiy adamo mibaran b ye donyaye dge! migam shayad diruz pakhsh shode! vali khodaiysh tu radio javgiriat, tu namayeshesh man kar karde budam az inke inhame sedaye motefavet mituni tolid koni!!!! :d ishala yeruz movafaq mishi,badesh dge maro tahvil nemigiri!

گــل گیســـو دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 19:48 http://gol-gisoo.blogsky.com/

با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد

برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت

روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد . . .

محسن باقرلو دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 20:04

اشکالی نداره جیگر
پخش بشه ... پخش نشه
اول بشی آخر بشی دوست داریم به کسر سین !

خدیجه زائر دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 21:15 http://480209.persianblog.ir

پس من اشتباه نکرده بودم......اما به هر حال هیچی از محبوبیت و مقبولبتت کم نمیکنه اینو همیشه تو ذهنت داشته باش .مهم اینه که شهامت انجامشو داشتی

جعفری نژاد دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 21:26 http://www.jafarynejad.blogsky.com

همون که محسن خان گفت

هررررررررررر

زهرا.ش دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 22:03 http://www.roosary-anary.persianblog.ir

سلام جناب....
ما که قبولتون داریم!
توو رادیو هم نرید ما گوش می کنیمتون!و می خونیمتون!
تازه شم!! واقعا چه قدر خوبه که اینقدر شجاع بودین و اینطوری خودتون رو محک زدین!!عالی بود! واقعا!

مژگان امینی دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 22:41 http://mozhganamini.persianblog.ir

سال نو مبارک
تست دادن هم یک قدم به جلو است.

جزیره دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 23:01

سلام
امیدوارم سال نو برای شما و مهربان عزیز هم پر برکت باشه.

دیادیا بوریا سه‌شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 00:04 http://www.verach.blogfa.com

بابک عزیز
امیدوارم در اینده بیشتر و بیشتر از شما بشنویم که می دونم مستحقش هستید....
سال نو رو به شما و خانواده محترم ابریک عرض می کنم

یلدا چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 15:01

من پنج شنبه باید برم دعوت شدم به این مسابه اما از جزئیاتش خبر ندارم چطور بود به من بگید ممنون می شم
مرسی

براتون ایمیل زدم

آناهیتا چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 21:34 http://2gme.blogfa.com

سلام!
منم تو همین برنامه تست دادم.

حالا این که خوب بود. واسه تست نویسندگیش بد جوری ما رو سر کار گذاشتن.
مراحلی که بهمون گفته بودن با مراحل تست کاملا ً متفاوت بود و خلاصه کلی ناجوانمردانگی هم در حقمون صورت گرفت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد