جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

آفرین پسرم چه نقاشی قشنگی ....

 

در یکی از بزرگترین پروژه های تاریخ ایران و حتی شاید جهان قرار است با صرف چندین میلیارد دلار هزینه ٬ آب دریای خزر در شمال و خلیج فارس در جنوب پس از شیرین سازی به فلات مرکزی ایران منتقل گردد و بیابانها سیراب شده و حاصلخیز گردند . 

 

نمی دانم چرا یکهو یاد دریاچه نیمه خشک ارومیه افتادم . بگذریم ... 

آقا جان ! به نظر شما این عرب های حاشیه خلیج فارس احمق نیستند که می روند آب معدنی از خارج وارد می کنند ؟ ماشاء الله همگی مایه دار که هستند . چرا آب خلیج فارس را شیرین  

نمی کنند ؟چرا این همه صحرا را آباد نمی کنند تویش یونجه بکارند ؟ 

لابد عملی نیست . لابد آبش را نمی شود خورد . لابد به درد کشاورزی نمی خورد . لابد به محیط زیست صدمه می زند .لابد خیلی هزینه بردار است . چه می دانم ... 

 

مهم اشتغال است آقا ... اشتغال انقدرمهم است که حتی اگر پروژه عملی نباشد باز هم ارزشش را دارد . می دانید چند تا شرکت عمرانی و قرارگاه سازندگی و انسان علاف و یارانه گیر میتوانند توی این قضیه دخیل باشند؟ مگر میلیارد آن هم از نوع دلار کم پولی است ؟ می دانید چقدر مشاغل جدید می شود درست کرد ؟ می دانید چند کیلومتر شیلنگ استفاده می شود . چند تا پمپ آب ؟ 

 

و در جواب همه نااهلان و فریفتگان که می گویند ممکن است این پروژه عملی نباشد عرض میکنم که هست به همین سادگی که می گویم . 

یک شلنگ دراز بر می داریم و یک سرش را می اندازیم توی دریای خزر و سر دیگرش را  

می اندازیم توی کرمان . چند تا شیر هم وسط راه برای سمنان و بیرجند می گذاریم . 

یک پمپ هم ٬آب را پمپاژ می کند . شیرین کردنش هم کاری ندارد با قند می خوریم شیرین  

می شود . تازه می توانیم چند تا آدم هم بیاوریم تا اگر برق رفت و پمپ کار نکرد سر شلنگ را  

مک بزنند . 

اصلا چرا به این پروژه ها به چشم مسخره نگاه می کنید ؟ باور کنید بعضی ها از بچگی توی مدرسه روی این ایده ها فکر کرده اند . شما کافیست رئیس جمهور باشید و یک نقشه ایران داشته باشید و کمی فقط کمی خلاقیت داشته باشید تا معجزه کنید  . 

مثلا می شود به جای صرف این همه هزینه برای احداث جاده و خطوط ریلی و هوایی خیلی راحت یک کانال بزرگ آب از دریای خزر کشید به سمت خلیج فارس . حالا من نمی دانم شیبش دقیقا کدام طرفی است . فرض کنیم از شمال به جنوب باشد . 

به جای اینکه بروید فرودگاه یا ترمینال خیلی راحت می توانید با مایو و عینک دودی و تیوپ بروید چالوس بپرید توی کانال و بندر عباس بیایید بیرون ( حتما بندرعباس پیاده بشین چون ممکنه توی خلیج فارس کوسه بخورتتون ) 

من تازه ایده های بهتری هم دارم . یک دیوار شیشه ای بلند توی شرق ایران درست کنیم . باید  خیلی بلند باشد ٬ اندازه ابرها  

آنوقت همه ابرهایی که دارند رد می شوند٬ بروند بخورند به دیوار و توی کشور خودمان ببارند . 

یا یک چیز باحال تر . یک تعداد لوله خیلی خیلی خیلی دراز بسازیم که یکسرش زمین باشد و یکسرش برود سمت هوا پیش ستاره ها 

بعد این سرش را از توی سقف بکنیم توی خانه و آن سرش هم که توی ستاره است . اینطوری کلی نور وارد خانه می شود و در مصرف برق صرفه جویی می کنیم . 

یا یک کابل خیلی کلفت وصل کنیم به خورشید و از آن کلی سیم بدهیم به خانه ها تا گرم بشوند و گاز مصرف نکنیم . 

می توانیم زمین را از اینطرف سوراخ کنیم و از آنطرف برویم زیر اس. رائیلی ها یک چاله بزرگ بکنیم و بعد یک عالمه آدم چاق بفرستیم روی زمینشان راه بروند تا یکهو اس. رائیل برود توی زمین و محو شود . 

آدم اگر عقل و شعور داشته باشد ازاین ایده ها تا دلتان بخواهد وجود دارد ولی آدم باید عقل و شعور داشته باشد . 

 

نظرات 37 + ارسال نظر
پرچانه سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:08 http://forold.blogsky.com/

اول

شایان سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:08

سلام من همیشه ولاگ شما و خانم را می خوانم موفق باشید . ضمنا انگار من اول شدم

پرچانه سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:09 http://forold.blogsky.com/

راستی خصوصی بنده رسید؟

شایان سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:09

دوم شدم!!!!

پرچانه سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:19 http://forold.blogsky.com/

بعضی مطالب اینطوری رو که میخونم میمونم بخندم یا واقعا گریه کنم

بابک سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:29

بله رسید
ممنون

عارفه سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:40 http://inrozha.blogsky.com/

"آدم اگر عقل و شعور داشته باشد ازاین ایده ها تا دلتان بخواهد وجود دارد ولی آدم باید عقل و شعور داشته باشد"" هررررررر
یه آدم با عقل شعور داریم تو این مملکت گویا !!برای هفت پشتمان بس است شما لطفا ایده ندهید بذارید همون دو هزارمتر زمین مون رو بده اون ادم آدم با عقل شعور فعلا !!!!!!!

فاطمه شمیم یار سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:44

سلاممم بابک عزیز
گل کاشتی محشر بود....من که اعتقاد دارم در مواردی حتی بچه سه ساله بهتر از اینا عمل می کنه.......

محمد مهدی سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:49 http://mmbazari.blogfa.com




اگه بشه چی میشه ؟؟؟!!! ولی حیف که ....

علیرضا سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:59


نمیدونم تاحالا رفتین ارومیه یا نه
نمیدونید چـــــقدر قشنگه دریاچه
دریاچه ای که بی اغراق از روی پل میان گذر که نگاه میکنی فوق العاده زیباست ... چه وقتهایی که همه جا رو مه میپوشونه ... انگار که رو ابرایی ... چه ... چه اون وقتهایی که نمیدونم بخاطر کدوم پدیده ی فیزیکی بعضی از قسمتهای دریاچه صورتی دیده میشه یا ... وقتهایی که نمکها گلوله گلوله میشن و میان رو سطح آب و ...
حالا ماشینتون رو روی شونه خاکی پلی که از وسط دریاچه میگذره پارک می کنید و میرید پایین که یه عکس یادگاری بگیرید ... پاچه ی شلوارتون رو تا پایین زانو بالا میزنید که مثلا خیس نشه ... اما زهی خیال باطل ... الان ده بیست دقیقه ای هست که آروم آروم دارید میاید اما آب فقط یکم تا بالاتر از مچ پاتون رسیده !!! اینجاست که یادتون میاد به اون کوه و خشکی اونطرفی میگن جزیره ی اسلامی ! یعنی میگفتن ! الان که تقریبا دیگه جز ساحل دریاچه شده ...
یه چیز دیگه هم یادتون میاد ... اینکه اگه سطح آب پایین اومده خب حتما بخاطر شرایط جوی بوده ... اون همه برف و بارون های پی در پی و هر روزه کاملا نشون میده که این منطقه گرفتار خشکسالیه و بخاطر همین دوباره آب دریاچه داره کم تر میشه ... و این مسئله اصلا ربطی به سدهای بسیار بسیار بسیاااار مهندسی شده ای که قرارگاه نبی اکرم لطف کرده طبق مصوبات دولت مهرپرور سر هر جوب آبی زده نداره ... دستشون درد نکنه که زحمت این پروژه ی جهانی انتقال دریاچه ی خزر به کویر لوط هم افتاده رو دوش اونا ...

فرزانه سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 13:01 http://balot.persianblog.ir/

به جز اینکه بگم هزار تا لایک به این پست چیز دیگه ای هم میتونم بگم؟

اشرف گیلانی سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 13:07 http://babanandad.blogfa.com

عااااااااااااااااااااالی بود این پستت

امیرحسین... سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 13:15

ضد حال خوردم اساسی. یه پست بلند بالا در این مورد نوشته بودم. تا اومدم آپ کنم دیدم تو هم در این رابطه نوشتی و بهتر نوشتی بی خیال شدم

بابک سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 13:21

بی خیال امیر حسین
هرگل یه بویی داره
بذار ببینم پستتو عمو جون !

مستان سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 13:30

خیلی با حال بود
کلی خندیدم. عجب قلمی دارین بابک خان
به این می گن طنز تلخ

ارش پیرزاده سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 13:30

پروزه ایران رود از زمان شاه بود ...البته نه برای کشاورزی
برای ترانسفر کردن کالا که آسیایی میانه که اون موقع فقط شوروی بود ابهای ازاد برسانند کنار این رود هم قرار بود خط ریل بکشنند ..برای حمل و نقل ریلی میگفتند اگه این کانال حفر بشه دو برابر درامد نفتی حق ترانزیت نصیب ایران میشود .... دریایچه خزر هم بزرگترین دریاچه جهان که سطح اون از ابهای ازاد پایین تره .... برای همین اب از سمت جنوب به شمال میاید .... نمیدونم چرا متوقف شد .....

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 13:31

که البته حمل ریلی ان راه افتاد از بندر چابهار تا سرخس مشهد

شازده کوچولو سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 13:31

وای مردم از خنده بابک
واقعا درست می گیا عقل و شعور هم بد چیزی نیستا

صنم سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 14:16

سلام
فقط جهت اطلاع دوستان میگم و هدف ژشتیبانی از این طرح ندارم
ولی اینجا توی استان هرمزگان در بعضی مناطق کشاورزان آب دریا را حدود دو سال است که ضیرین میکنند و برای کشت گلخانه ای استفاده میکنند خدا را شکر که تا حالا خوب جواب داده اگر دولت بتواند این کار را انجام دهد البته با استفاده از کارشناسان واقعی مطمئن باشید نتایج خوبی دارد ولی حیف که اینطور نیست و مطمئنم به جای دو سال بیست سال طول میکشه اون هم نصفه نیمه

صنم سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 14:19

پشتیبانی / شیرین... اشتباه تایپی شد

علی سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 14:36 http://monti.blogfa.com

سلام لطفا اخرین پست منو بخون و لینک بده. هر کاری از دستت بر می آد از من دریغ نکن... با تشکر

راستی من یکی از بچه های رادیو بییب بودم

بابک سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 14:36

ممنونم صنم جان
ایشالا که جواب بده

ذهن زیبا سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 14:53 http://zehneziba1.blogfa.com/

من عاشق این نقاشی ام.
کاش یه ذره بیشتر فکر می کردند بعد عمل می کردند
عشق برای شما

فیلسوف سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 15:59 http://05.blogfa.com/

میتوانیم هم یک هواپیمایی سفینه ای چیزی درست کنیم و برویم بالای سر اسراعیل و از آن بالا تُف کنیم روی اسراعیل دلمان خونک شود

گلنار سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 16:13

رضوان سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 16:50 http://zs5664.blogsky.com/

الله اکبر عجب طرحهایی بابک خان !!! فکرشو بکن اگه عملی بشه چی میشه با تیوپ از خزر میریم بندر عباس تازه یه چیزیو نگفتی دیگه نمیخاد برا رفتن از شمال به جنوب اینهمه بنزین بسوزونیم!!!
عجب دولتی!!! عجب ملتی !!! الله اکبر
این همه ایده الله اکبر!!!!!!!
آخرشی بابا !!! الله اکبر!!!!!

فیلسوف سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 16:57 http://05.blogfa.com/

با تیوپ

فسقلی سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 17:44 http://bishilehpileh.blogsky.com

معرکه بود.... محشر بود.... حسابی خندیدم از دست تو و قلم زیبا و نکته سنجت بابک جان. پاینده باشی در پناه حق برادر گلم.

آذرنوش سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 18:16 http://azar-noosh.blogsky.com

حالا ما که عقل وشعور ندرایم چه کنیم

نینا سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 19:16

من خیلی بیشعورم

سلام
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان دوم دبیرستان بودم و معلم جغرافیا همش داشت میگفت راه ارائه دهید برای صرفه جویی در مصرف آب از آنجا که بنده خسته شده بودم از راه های همیشه دم دست مثل تعویض شیرآب و ... گفتم بیاییم جلوی تبخیر آب رودخانه ها را بگیریم
معلم هم جوری نگاهم کرد که همه فهمیدند اولین بار است چنین چیزی میشنود و گفت : چجوری ؟؟؟!!!!!!

بنده هم باد به گلو انداختم و گفتم : میتونیم مسیر رودخانه ها رو سوله بسازیم سوله های سر بسته که نور آفتاب بهشون نخوره یا سقف متحرک داشته باشه که بعضی وقتها آفتاب بخوره که موجودات داخل آب بتونند بعضی وقتها از نور آفتاب استفاده کنند و زنده بمونند

اون روز معلمموم کلی خندید ولی فکر میکنم اگر طرحم رو همین روزها به مجلس ارائه بدم یا جشنواره ای جایی ممکنه مثلا توی جشنوارهء خوارزمی اول بشه

نظر شما چیه اول نمیشه ؟ میشه ها ...

خیلی هم خوبه
از اون دختره که تو زیرزمین خونهشون انرژی هسته ای درست کرده بود منطقی تره به خدا

دل آرام سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 21:36 http://delaramam.blogsky.com

پسرم علاوه بر اینکه نقاشیت خوبه ، انشای قشنگی هم نوشتی


دبستانی که بودم همش به خودم میگفتم نمیشه بیان یه رشته کوه مثل البرز برای خلیج فارس درست کنن که اونجا هم سرسبز بشه ؟! ببین من چه با شعووووور بودم

پروین سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 21:46

نوشتهء خنده دار غمگینی بود :(
همه اش از سر استیصال مثل بچه های کوچولو از خدا میپرسم آیا روزی ما از دست این حکام پرعقل و شعور خلاص خواهیم شد؟

فرزانه سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 21:55 http://www.boloure-roya.blogfa.com

دارم از خستگی بیهوش میشم ولی گفتم یه چیزی بگم که لال از دنیا نرم:))
من نمیدونم شما که کارهای یه همکارت که رفته رو هم باید انجام بدی کی وقت کردی پا تو کفش ممو.تی. کنی؟؟ بعدشم خدایی استعدادت تو این مملکت حروم شد مادرجان. همه ایده هات مهندسی معکوس بود اونم چه جورررررش.
این وسط آب به مرکز ایران نرسه نون که به بعضی از شرکتهای آب و فاضلاب و مشاوره ای که میرسه. هررررررر

تازه یه راه حل دیگه هم داشتم همین الان یادم اومد
اینکه بیایم رشته کوه های زاگرس رو صاف کنیم که بادهایی که از سمت مدیترانه میاد به نواحی داخلی کشور هم برسه

البته بعد از این راه حل معلم فقط گفت :
خیلی هزینه بره ... خب کی داشت از روی درس میخوند ؟

Chap dast پنج‌شنبه 31 فروردین 1391 ساعت 03:09 http://chapdastam.blogsky.com/

میشه من اون وسطای خنده م اشکامو هم پاک کنم!!!
الکی الکی جوگیریات سه نشده هااااااااااا....
عمو چرا هیشکی بهت نمره نداده بخاطر نقاشی و انشات؟!
امضا، بیست :دی

نازیا دوشنبه 18 خرداد 1394 ساعت 00:48

خیلی باحال بود چه نقاشی قشنگی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد