ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ده پست خوبی که در اردیبهشت امسال خواندم :
۲- بی پولی
۳- سفری به تبت
۵- یک روز
۶- پنجاه و هفت
۷- یاد تو هستم
۸- دایی جان
این پست اولین قسمت از یک پست هفت قسمتی عاشقانه است . طولانیه ولی اگر قسمت اول رو بخونید احتمالا تا آخرش رو خواهید خوند .
۱۰- توی پست های منتخب هر ماه معمولا مینیمال و طرح نداریم .
خاله سوسکه را که حتما می شناسید .
انتخاب یک پست از بین این همه پست محشر کار سختی بود .
بنابراین به عنوان بهترین پست مینیمال اردیبهشت این لینک را پیشنهاد می کنم .
+ فردا شب آخرین فرصت ارسال فیلم های جشنواره است .
اسامی کسانی که فیلم فرستادند و زمان رونمایی از فیلم ها در پست بعد اعلام میشه ...
اول ؟
دستت درد نکنه برادر..میخونیمشون..
سوم
سلام ... خب بریم بخونیم ...
بعضی هاشو خووندم!
برم بعضی های دیگه شو بخوونم!:دی
گوویا باید از بازی فیلم ها انصراف بدهم!!!۴۸تا فیلم گرفتم!!!اسنادش هم در موبایلم موجود است!!! اما هیچ کدام به کامم ننشست!!!:(
بازم تاپ تن... دوس دارم این پستارو...ولی ی چیزیش وحشتناک رو اعصابه... آدم میره نوشته های ملت رو میخونه از خودش ناامید میشه با این قلمشووووووون..... بعد ی چیزی هم هس این وسط... با هر تاپ تن لیست وبایی که میخونمشون طولانی تر میشه:)))))))
وااااااااااای ی هفته انقد سریع گذشت؟!!!!!
من فایلمو نفرستادم هنوووووووووز... :(((((((
فعلآ 1 و 2 و رو خوندم ,9 و 10 هم که خونده بودم ...
چه بگویم که ناگفتنم بهتر است ...
مرسی از نویسنده ها و شما.
خووندم!!!!!!!!!!!!
همه شوون عالی بوودن!
ولی
همه شوون درد داشتن!!!!!!
کاشکی مثلا یه بار یه پست بخاطر حس بینهایت مثبتش انتخاب بشه!!!!(البته اگه قبلا شده باشه من خبر ندارم!کلی می گم)
کاشکی یه آدم درد ندار!!!!بیاد و بنویسه!از قضا عالی هم بنویسه!بعد هرماه برنده شه!!چقدر که خوش می گذره اوون موقع!
گاهی وقتا حس میکنم جدی جدی دارم با وبلاگ شما زندگی میکنم!و وقتیکه این پستارو آخر هر ماه میخونم،حس میکنم دارم با وبلاگ،فکر و قلم خیلیای دیگه هم زندگی میکنم...ممنونم
اگه میدونشتم مینیمال هم میذاری توی تاپ تن ؛ انگیزه می گرفتم کارهای بیشتری بنویسم !
میدونستم
آرش میرزا؟
میدونشتی؟!!!
معتاد شدید استاد؟
شما که قربانتان بروم سر تا پا انگیزه اید!
دست راستتان بر سر ما بی انگیزگان دو عالم!
سلام
بابک جان
چند تا از پست ها رو که نخودنده بودم رو الان خوندم
واقعا زیبا بودن و دست شون درد نکنه.....راستی
÷ست اخر تیراژه کلیدری شد برای خودش در بلاگستان.....
دروووود. محشر بودن. احسنت به قلم تک تکشان. کوتاه مینویسم از این پس. پول کرایه ام کجا بود، تو این همه توت (تورم و تحریم) :دی
سپاس از معرفی تاپ تن ..
پستای جالبی بودن که همشون غمی داشتن !
پست اخر تیراژه کلیدری شد برای خودش در بلاگستان.....
با تمام وجودم موافقم.
پست " معشوقه ی افلاطونی من " با وجود ته مایه ی طنزش یه حس خزنده داشت ، یه حس خاکستری ... عالی بود
پست " پنجاه و هفت " را شاید تو این چند روز گذشته 4 یا 5 بار خوندم اما هر بار که می خونمش بعضی جمله هاش برام حرف داره ، تازگی داره ...
من بله پست تیراژه رأی میدم
این اوی عزیز... این اوی لعنتی
من اگر جای خاله سوسکه عزیز بودم حتمن نوشته هامو چاپ می کردم خیلی وقتها به اون و امثال اون به خاطر این همه هنری که تو نوشتن دارن حسودی ام شده
میگم این دوشنبه چقدر زود اومد
بهترین ها خیلی بودن جدی همشون عالی و متفاوت بودن ولی این اوی لعنتی محشر ترینشون بودددددد
همه این پستهارو میخوام برا بار ۱۰۰ بخونم و لذت ببرم نخ سوزن این اوی لعنتی داش بابک ای سری دویم ساختمان اقاقیا کی درمیاد بی صبرانه منتظرشمممممممممم
سلام بابک خان
راستش فکر میکردم حوصله ی مخاطب خواندن پست فوق العاده طولانی من رو تاب نیاورد!
چه رسد به اینکه مثل همیشه بنده رو مورد لطف قرار بدهند.. اما همراه تر و صبور تر از آن بودید که میپنداشتم..
نکته ی جالب اینکه اکثر عزیزان "اوی لعنتی" خطابش میکنند!
طفلک "او" که با وجود اعترافات بنده کماکان لعنتی باقی مانده!
واقعا ممنونم از لطف شما و سایر عزیزانِ جان ...
و اما سایر پست های دوستان
1:پست جناب صدر رو خونده بودم..کمی در استعاراتش کمیتم لنگ مانده بود که بعدا وقتی با دید یک داستانک طنز تلخ دوباره خواندمش گنگی ام برطرف شد
2:پست جناب پیرزاده در عین سادگی مثل همیشه خیره کننده..
3:روایتی طنز اما در واقع تلخ..مرثیه ای برای کتاب و کتابخوانی و نمایشگاه کتاب در ایران
4: در مرور کوتاه اولیه به نظرم پیچیده و شلوغ و پر از اصطلاح آمد..باید دوباره بخوانمش..
5: هپروتی شاعرانه و عاقلانه ..و آشنا
6: با این پست زیاد ارتباط نگرفتم..شاید به خاطر تفاوت خاطره هایمان از این دنیای مجازیست..اما قلمش برایم ملموس بود
7:روایت یک نبودن..با واژه های نو..دلت آرام چپ دست عزیزم
8: به شدت شبیه خاطرات من و عموی کوچکم..که البته تفاوت سنی بیست و خرده ای ساله داریم! ممنون دکتر جان برای این پست از دل برخاسته..
و طرح های خاله بانوی عزیز..که مثل همیشه عالی و خواندنیست..
خسته نباشید عرض میکنم و سپاسگزارم جناب اسحاقی
کمک
کمک
کمک
هر کی هر چی میتونه ورداره بیاره وبلاگ من
به کمک نیاز دارم بچه ها
تندی بیاین وبلاگ من
شماره های ۲ و ۹ رو خونده بودم
شماره ۳ قابل لمس بود.مثل هر
سال.............................
شماره ۴ : رخدادهای خیلی از
نبودنیهای بظاهر بودنی.......
شماره ۵ : آرامش در قلب یک
شلوغی و هیاهوی پرصدا
شماره ۶: کاش می شد این
فضیه را برای فرشته های
کوچک نیز خوب باز کرد تا
بدنبال خیلی ازتصاویر گنگ
صرفاجهت فروکش حس
کنجکاوی نباشند.........
شماره ۷و۸زیبا بودند وریز
و ظریف..................
شماره ۱ :خیلی زیبا بود
دست خطشون.........
واما:شماره۲رونتونسته
بودم واسشون کامنت
بذارم.اون پست منو به
خیلی دورتر ها بردو...
و شماره ۹:یک پستِ
کاملا دلی بود. واسه
همین بدجور به دل
میشینه و نا خودآگاه
تا خود ِخوان هفتم
باهاش همراه
میشی............
یاحق...
همه رو خوندم... هر کدوم به نوعی عالی بودن... چندتاشون رو که قبلن خونده بودم دوباره خوندنشون بازم خوب بود...
ولی باور نمی کردم یکی از پستای خودمم بین این ده تا باشه... اونم بین ِ این همه نوشته های خوب...
واقعن ممنونم از لطفتون...
همه رو خوندم...دیگه سر گیجه گرفتیم استاد...
صادقانه میگم...بی پولی تو همشون قشنگتر بود...
شماره ۵ام(یک روز)بعد بی پولی...
واقعا همه شون عالی بودن
اما انتخاب خیلی سخت بود
پست مهربان عزیز که روز مادر نوشتن
و پست شما جناب اسحاقی با عنوان"از اون جمله ها که نوشتنش یادم رفته بود"و"من چطوری اینطوری شدم ؟ "را من خیلی دوست داشتم حتما اگه یه نفر دیگه تاپ تن برگزار میکرد یکی از این پست ها بینشون بود
اما یکی هست آیا به من بگه چرا همه اینقدر غمگین هستن این روزا؟
فقط نیما را من دیدم که شاد
منم نفر دوازدهم کنکور کارشناسی ارشد می شدم
خوشحال بودم سپیده جان
شما درست میفرمائید ایشون باید هم شاد باشه اما من نمیدونم چرا همه اینقدر غمگین هستن این روزا یعنی هیچکس دلیلی برای شادی نداره!!!
اینجانب هویجوری اومدیم اینجا که ابراز شرمندگی کنیم که تبنلی کردیم شرکت نکردیم در بازی
وبلاگ مارو که نمیخونید واگرنه حتما ماهم جز این ده تا بودیم(ایکون خودشیفته)
ولی جدا این پست رو پیشنهاد میکنم که مجید زمانی نوشته:
http://shayad1shab.blogsky.com/1391/02/30/post-237/
دو تا از تاپ تن هارو خوندم . مطمئنم بیه اش هم خوندنیه . میخونمشون ...
دوستان
آشنایان
اهالی بلاگستان
صدای یک کارگردان ِ حرفه ای رو میشنوید که فیلمش مونده روی زمین !
من اینو کجا آپلود کنم ؟؟
بابک گفته بودی قبلا ؟؟ من آلزایمر گرفتم ؟؟ کند ذهن شدم ؟؟
اومدم بگم بیخود پشت سر دختر مردم حرف درنیاریدا . آلزایمر هم نگرفتم . داره آپلود میشه
داشتین دستی دستی یه فیلم پر محتوا رو از دست میدادیدا
یعنی ادبیات منو واقعا !!! از جامعه ادیبان عذرخواهی میکنم
نیما خان نفر ۱۲ام کنکور ارشد شده؟ به به به.... عالی ه .....
تبریک دوست عزیز
عادله جان،
بی پولی را بیخیال. با من آشتی کردی؟
:*
پروین بانو جانم؟
بی پولی را بیخیال؟!!!
یعنی پول که مایه ی حیات و عز و نشاط است را میشود بیخیال شد؟
نفرمایید بانو
اتفاقا دلخوری و قهر و آشتی و کلا همه را بیخیال
از پول بگویید..که پول فراوانم آرزوست!!!
خداییش من موندم من و رهنا با چه اعتماد به نفسی فیلمو گرفتیم و فرستادیم(رهنا فرستاد)واسه شما؟
همشون قشنگ بودند ... اما ۱ رو خیلی دوست داشتم ...
مرسی پروین بانو !
به سپیده بانو:
والا پوست کلفتی هم عالمی داره!
به بابک بدکرجی:
یره خب چیه ؟ حالا یه بار دوازده شدم،چرا حسودی میکنی عزیزم ! خیلی میخوامت ها !البته با خدمات در محل و اینا !
http://www.changizi.net/
اینجا رو دیدی بدکرجی؟ چنگیزی واست چندخطی نوشته !
مرسی بابک خان واسه انتخابتون :)
این تاپ تن ماهانه رو خیلی دوست دارم . سلیقه ها بیشتر میاد دستم .. با بلاگای خوبم آشنا میشم .. فعلا دارم کلیدر تیراژه بانو رو میخونم ..
:)
از عادله به پروین...نه نه نه......دقیقا بعد از کلمه چاپلوسی حرف شما رو زدم...انیمیشن گذاشتم...
ولی بی هیچ قصدی...من هیچ کسو مسخره نمیکنم...فقط خواستم جا بگیرم
قربونت برم عادله جان. ممنونم از سعهء صدرت :*
تیراژه جانم، عزیز دلم، من گفتم بی پولی را بی خیال. نگفتم که پولداری را بی خیال که قربان آن شکل قشنگت بشوم.
اگر تیراژهء عزیزم نیاید و اینجا را نخواند، این مسئولیت صاحب گرامی این خانه است که امانتداری را بجا آورده و کامنت ما را به دست صاحبش برساند!! گفتم که یک وقت خدای نکرده مدیون ما نشوید سر مسالهء به این کوچکی!!
ای قربانتان بشوم پروین بانو جان !!
سلام
هروقت که وبلاگ جوگیریات رو می خونم ته دلم یه عالمه آفرین و کمی غبطه می نشیند برای کسی که اینقدر پشتکار دارد و اراده .اینهمه می خواند و اینهمه دیگران را به خواندن وا می دارد.هیچوقت خسته نباشید جناب اسحاقی همیشه باشید همیشه مثل همین روزها با طراوت و پر انرژی باشید وسپاس بی حد مرا برای لطف بی دریغتان به سنگ کاغذ قیچی بپذیرید