جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

فانتزی ها

فیس بوق با همه بدی هایش یکسری خوبی ها هم دارد .

مثلا یکی از بدی هایش اینست که وقتی کسی به شما انگشت شستش را نشان می دهد درست متوجه نمی شوید که از سر عادت بوده یا اینکه واقعا از مطلب شما خوشش آمده یا اینکه اصلا منظور خدای نکرده بدی داشته است . یکی دیگر از بدی هایش اینست که کلا همه به هم انگشت شستشان را نشان می دهند چه مطلب را خوانده باشند چه نخوانده باشند .

البته اینی که گفتم همان اولی بود .

یکی دیگر از بدی هایش اینست که آدم های وراج باید گزیده و کوتاه حرف بزنند .

البته این هم شاید اصلا بد نباشد و خوب هم باشد ولی خب برای آدمهای وراج بد است و برای کسانی که انگشت نشان می دهند خیلی هم خوب است .

پس اینطور نتیجه می گیریم که فیس بوق برای آدم های وراج خوب نیست .

یکی دیگر از بدی هایش هم اینست که برای وارد شدن باید از موانعی عبور کرد . البته در بعضی کشورها ... و مثلا اگر کسی به آن عادت کند و یک شرایطی پیش بیاید که نتوانی از موانع عبور کنی آن وقت بدن درد می گیری و اذیت می شوی .... البته در بعضی کشورها.


در مجموع فیس بوق اصلا چیز بدی نیست و اگر یک امکاناتی هم تدارک ببینند که آدم متوجه بشود منظورشان از آن انگشت نشان دادن  دقیقا چیست خیلی هم خوب می شود .

مثلا هم like داشته باشد هم hate

اینطوری تکلیفمان با خودمان معلوم می شود .


همه اینها را گفتم برای اینکه بگویم علاوه بر این مزیت که گاهی در فیس بوق ، دوست و رفیقهای قدیمی و جدید  پیدا می کنیم  گاهی یک صفحاتی هم ساخته می شود که گشت و گذار توی آنها واقعا کیف می دهد .


وقتی نظرات و سلایق و خلاقیت های گوناگون در خلق یک اثر دخالت داشته باشند نتیجه کار به مراتب جذاب تر از اثری است که تنها یک یا چند خالق دارد .


یکی از این صفحات  که تعریفش را خیلی شنیده ام صفحه ای بود با عنوان :

یکی از فانتزی هام اینه که ...


من هم تصمیم گرفتم یکی از فانتزی هام رو اینجا بنویسم  :


یکی از فانتزی هام اینه که یکروز توی خیابون با یه دختر شاسی بلند خوشگل و خوش هیکل تو مایه های مونیکا بلوچی آشنا بشم و اون دختر به خاطر سر و وضعم منو از خودش برونه . اونوقت یه روز با یه لامبورگینی قرمز رنگ جلوش ترمز کنم و اونم وقتی منو با اون سر و وضع و اون ماشین می بینه به طرفم بدوه و بگه : بابک ! کجا بودی عزیزم ؟

و من بهش بگم . متاسفم ! من دنبال کسی می گردم که منو واسه خاطر خودم بخواد نه به خاطر پول و ثروتم . بعد هم عینک دودیم رو روی چشمم بذارم و شیشه لامبورگینی رو بدم بالا درحالیکه تصویر مونیکا توی شیشه لامبورگینی مات و مبهوت داره نگاهم می کنه و من یه تیک آف محکم بکشم و در افق محو بشم ....



شما رو هم دعوت می کنم به اینکه با کمی خلاقیت از فانتزی هاتون توی کامنتها بنویسید .

فکر می کنم خوندنش بامزه و جالب باشه .

اگر دوست داشتید بهترین فانتزی رو هم انتخاب کنید ...



+ چند تا از فانتزی های بامزه اون صفحه فیس بوق رو عینا در ادامه مطلب گذاشتم تا بخونید ...





یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم ، اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره ؛ وقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولارو بگیرن ، همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها ، اونی که با ارزش بود پدرتون بود …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم ، بچه دار شیم ، بچمون دختر باشه ، اسمشو بذاریم گیتا ، بعد با زنم دعوا کنم و جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش بهش بگم : هرچی میخوای ببری ببر ، فقط گیتارو با خودت نبر !!!
.
.
یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه و موقعی که عروس میخواد بعله رو بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههههه باهاش ازدواج نکن ، من هنوز دوستت دارمممم … بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه شب بارونی ببینم دارن یه دختره رو اذیت میکنن منم برسم بهشونو دخل تک تکشونو بیارم !
بعد دختره رو از رو زمین بلند کنم و کتمو دربیارم بدم تنش کنه … بعد سرشو بیاره بالا تو چشام نگاه کنه و بگه میشه اسمتو بدونم ؟ بعد من از توی کتم یه سیگار دربیارم روشن کنم ، بعد یه پوک عمیق بگیرمو یه لبخند ملیح بزنمو دودشو بزنم تو صورتش ، بعد دود که رفت کنار من غیب شده باشم و اونم یهو بیفته رو زمینو سرشو بیاره رو به آسمونو از ته دل داد بزنه خدااااااااااااا …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم : لطفا حاشیه نرو دکتر !
بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم : فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم ؟
.
.
یکی از فانتزیام همیشه این بوده که توی سیستم عامل ویندوز یک مشکل پیدا کنم بفرستم براشون بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من ، دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش ، خونه ماشین پول همه چی میدم بهت … منم بعد از یک دقیقه سکوت بگم : خیلی دلم میخواد اما من متعلق به این مردمم !!!
.
.
آخرین ورژن فانتزیام اینه که ﺍﻓﻘﻮ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻢ و همینجوری الکی ﺗﻮﺵ ﻣﺤﻮ ﺷﻢ …
.
.
یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یکی بخواد به یکی دیگه شلیک کنه بعد من داد بزنم نننننههههههههه و خودمو بندازم جلوی گلوله ، بعد خون بپاشه از قلبم بیرون و مردم دورم جمع بشن با گریه بهم افتخار کنن ؛ از اون طرف کارگردان داد بزنه کات اقا کات بازم خراب کردین اهههههه …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که بچه هام یه دو قلوی پسر و دختر بشن ! بعد اسم دوتاشونو بذارم “رها” … بعد وقتی که دعواشون میشه بزنن تو سر و کله ی هم ، منم داد بزنم بگم : رها ، رهارو رها کن !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!!
و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونه م پارچه سفید بکشم و وقتی برگشتم بتکونمشون و خاک بلند بشه و منم سریع از موقعیت استفاده کنم و توی گرد و غبار محو بشم …
.
.
میخوام اینبار که مراقب اومد بالا سرم گفت : سرت بچرخه و تقلب کنی صفر رد میکنم ، یه نگاه به سبک فانتزی بهش بندازمو بگم : منو از صفر میترسونی ؟ برو از خدا بترس ! اونم که منقلب شده بگه اوکی هانی از یو ویش !!!
فانتزیه دیگه ممکنه وسطاش زبونشم عوض بشه ! پرابلم ؟
.
.
یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … !
انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!!
.
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه :
سوار یه پیکان تاکسی بشم ، یه تراول ۵۰ تومنی تا نخورده رو بدم به راننده …
راننده بگه آقا یه نفرید ؟؟؟
منم یه کم مکث کنم و با یه لبخند معنی دار بگم : خعلی وقته …
بعدش پیاده بشم و تو افق حرکت کنم !
راننده هم از پشت صدام بزنه آقا … آقا … آقا ، بقیه پولتون !!!
منم کُتمو بندازم رو دوشمو بی توجه به راننده تو تاریکیا محو بشم …
.
.
یکی از فانتزی های دانشگاهیم اینه که با بچه ها یه برنامه بزاریم نمره ها که اومد بریم تو افق محو بشیم !!!
.
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه که متاهل بشم حسرت دوره ی مجردیمو بخورم و بسوزمو بسازم …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که تو عروسی اقوام یهوووووووو داد بزنم :
“داماد چقدر انتره ، عروس ازون بدتره”
.
.
یکی‌ از فانتزیام اینه که یکی‌ واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه به سویچ پورشه یا مثلا لامبورگینی !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه روز سوار مترو بشم بعد ترن توی تونل گیر کنه و دچار حادثه بشه اونوقت من با مشت بزنم حفاظ اون چکُشی که تو واگنها هست رو بشکنم بعد باهاش شیشه رو بشکنم بپرم بیرون و چراغ قوه ام رو از توی جیبم دربیارم روشن کنم و به بقیه بگم : از این طرف دنبال من بیاید ، منم میریم سمت ایستگاه توپخونه اونجا حتما نیروی کمکی هست !
.
.

بعد یه فانتزی دیگه دارم : یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم : آره ، آره ، حواستون باشه ؛ “زنده می خوامش






نظرات 257 + ارسال نظر
ژولیت شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 23:49 http://migrenism.blogsky.com

آخجون اول!40835

ژولیت شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 23:50 http://migrenism.blogsky.com

هول شدم!

کرم دندون شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 23:57

...
دوم

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:01 http://migrenism.blogsky.com

یکی از فانتزی هام اینه که برم دور دنیا رو بگردم. بعد در حالیکه تک و تنها تو سواحل هاوایی آب پرتقال به دست دارم حموم آفتاب می گیرم دلم واسه کله پاچه ی ایران تنگ بشه در دم همونجا آب پرتقال رو بپاشم رو ماسه ها و سر خر رو کج کنم و برگردم ایران و یه راست برم کله پزی و در حالیکه دارم دو لپی کله پاچه می خورم با خودم بگم دیدی؟ دیدی؟ آسمان همه جا یه رنگ نیست؟!

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:02

ژولی جون بیا آب عروسک منو بده هزار تا کار دارم می خوام برم آبجی!!!

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:02 http://laleabbasi.blogfa.com

یکی از فانتزیام اینه که یه روز همه وبلاگ نویسایی که دوسشون دارم بیان خونمون(پروین جون و کرم دندون مهمانان ویژه باشن البته) شب تا صبح حرف بزنیم بازی کنیم بخندیم خوش بگذرونیم
ولی تو افق محو نشیم

ما رو دعوت نمی کنید ؟

بابک اسحاقی یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:04

یکی از فانتزی هام اینه که یه پست از آرش پیرزاده بخونم که توش غلط املایی نداشته باشه و بعد از خوشحالی خود به خود نرسیده به افق محو بشم ....

بابک اسحاقی یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:05

یکی دیگه از فانتزی هام اینه که
تیراژه یه پست بنویسه که نهایتا پنج خط باشه
و توش از پنکک و ریمل و لوازم آرایشی چیزی ننوشته باشه

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:05

ای جونم به فدات باغبان جون
آدرس بده الساعه در خدمتم با سرعت نور اونجام!!!
بوس برسان باغبانم

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:05 http://migrenism.blogsky.com

کرم دندون گلم اول فانتزیتو بنویس بعد می ریم عروسکتو به آب می دیم!

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:05 http://laleabbasi.blogfa.com

یکی دیگه از فانتزیام اینه که صاحب یه چندتا کارخونه باشم بعد مثله کارگرا لباس بپوشم برم قاطی کارگرا و اونا همش پشت سر رئیس هی حرف بزنن منم هی گوش کنم بعدش فرداش همه مشکلاتشون رو دستور بدم رفع و رجوع کنم بعدش باز فرداش لباس مبدل بپوشم برم ببینم همشون دارن دعام می کنن بعدش می تونم برم تو افق محو شم!!

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:06 http://migrenism.blogsky.com

یکی از فانتزی هام اینه که تی تی بیاد اینجا منو ببینه و در افق محو بشه!

من یکی از فانتزی هام اینه که تی تی کلا محو بشه

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:07

یکی از فانتزی هام اینه شما کرم دندون شی جناب اسحاقی یه روز جای من قبول زحمت کنی دندون مردمو شخم بزنی !
باغبان جانم به کارت نظارت کنه!
ژولی جونم نمره بهت بده ! به عنوان کارشناس کرما!!

دوست یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:07 http://asme1982.blogfa.com

یکی از فانتزیام اینه که با پراید در حالیکه دارم میرم سمت افق چپ کنم ...
هان چیه همه ی فانتزیا ها که نباید ختم بخیر بشه .با این وضع مملکت توقع دارید تو افق کی منتظرتون باشه؟مهندس اسفندیار؟

مجید جون اینکه واقعیته
فانتزی بگو

مریم یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:08 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

یکی از فانتزیای من اینه که توی یکی از قراری وبلاگی بچه ها باشم
وقتی از هم خدا حافظی کردیم من توی افق محو بشم

بابک اسحاقی یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:08

یکی از فانتزی هام اینه که یه روز احمدی نجاد و محافظاش بیان دم در خونمون و داد بزنه :
آقا بابک ! میای رئیس دفترم بشی ؟؟
قول میدم تا پای حیثیتم ازت دفاع کنم
و من از پشت پنجره بهش لایک بدم
و احمدی نجاد با محافظاش برن تو افق گم و گور بشن

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:09

فانتزی هام:
1-بانوی عطر ساز شم!!! عطرهایی بسازم از بوش همه مست شن !!!و... "اصرار نکنین باقیشو نمیشه بگم"
2- بانوی جهانگرد شم
3- بانوی ویلونیست بزرگ جهان شم بشم موزیسین بی نظیری چون باخ بتهون و...
4- آدم شم!!!

کاسپر یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:11 http://kasperworld.ir

من چند تا از این فانتزیا دارم بذار فکر کنم یکی یکی بگم :

یکی از اون فنتزی هام اینه که وقتی صبح (وقت دیگه هم باشه مشکلی نیست) از خواب بیدار میشم تا میخوام بگم سلام بابا بگم های ددی و بعدشم مثل طوطی یا شایدم بلبل خارجکی بلغور کنم اونم نه یه زبون که چند زبون ...

سنت کیامهر قدیس یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:11

کرم دندون جون
جز اخزی همه آرزوهات رو برآورده میکنم
اون اخری رو دیگه شرمنده از دست من و پدر مقدس و روح القدس کاری بر نمیاد

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:11 http://migrenism.blogsky.com

اون آخری شماره ی 4 که گفتی واقعا فانتزی بود کرم دندون جان! هرررر

موآبی یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:12 http://www.ketabkhab.persianblog.ir

یکی از فانتزیام اینه که با یه مرد سبیل کلفت ازدواج کنم بعد از چند سال 5 تا زن دیگه بگیره و همه با هم توی یه خونه قدیمی که وسط حیاطش یه درخت پرتقال و یه حوض بزرگ و دور تا دورش اتاق باشه، زندگی کنیم (با 18 تا بچه هامون).. بعد یه روز توی حیاط وقتی بقیه ی زناش دارن تو حوض میوه می شورن و بچه هامون توپ بازی می کنن، من از درخت وسط حیاط پرتقال بچینم و بو کنم، اونم نشسته باشه روی تخت تو حیاط و به من نگاه کنه و هی قلیون بکشه و کم کم بره تو افق دود قلیونش محو بشه مرده شور برده ی هیز زن باز!!

خیلی باحال بود

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:12 http://laleabbasi.blogfa.com

یکی از فانتزیام اینه یه بار آقای اسحاقی رو با ماشینش تو جایگاه سوخت ببینم
فانتزیه دیگه

اونوقت توی جایگاه سوخت من در حال بنزین زدن باشم یا در حال شمردن پول بنزین ؟ با این لباس نارنجی ها و یه کلاه لبه دار ؟

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:13

5- کرم دندون رییس جمهور شما آدما شه ...شما آدما تو افق نگاهشون خس و خاشک شین !!! بعد هاله نورمو ببینین
هی وای من
بعد بگم :
من از غلاغم و غلاغ من است !!! کیسه سیب زمینی10 کیلویی مجانیتون دم در آمادس!

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:13 http://migrenism.blogsky.com

یکی از فانتزی هام اینه که روز آخر انت.خابات همه به نفع من برن کنار و من بشم پرزیدنت و با 100% آرا یه لایک به مردم ایران نشون بدم و بگم خود کرده! را تدبیر نیست!!! بعد هم در حالیکه سرمو تکون می دم و می گم دیگه کاری از دست من بر نمیاد در افق محو بشم. اونم نه با پای پیاده. با هواپیمای شخصی خودم به مقصد گینه ی بی صاحاب!

گینه بی صاحاب ؟

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:14 http://laleabbasi.blogfa.com

یکی دیگه از فانتزیام اینه که یه بالرین مشهور شم هی همه بیان کارامو ببینن هی قلپ قلپ اشک بریزن اشک شوق البته ها!!!

اولش باید بنویسی موقع ورود با خودشون مایو هم بیارن
والا با اون قلپ قلپ که گفتی بهتره توی استخر مراسم برگزار کنی

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:15 http://laleabbasi.blogfa.com

کرم دندون من بهت رای میدم!!

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:16 http://migrenism.blogsky.com

یکی دیگه از فانتزی هام اینه که با مموت جان در افق محو بشیم. ینی در این حد حاضرم فداکاری کنم واسه 70 میلیون آدم!

talaleh یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:17 http://talaleh.blogsky.com

فانتزی هی من زیادن .نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم...خب یکی از فانتزی هام اینکه کاش پسر بودم و آزاد...یه پسر فهیم و با شخصیت که کمتر روزگار بخودش دیده ...

مابقی هم بگذار توی رویاهای خودم بمونه...بگم هنگمخ میشی
جالب بود. اکثر مطالبت رو خوندم. لینکت میکنم. مانا باشی جنابِ اسحاقی

ممنون

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:17 http://laleabbasi.blogfa.com

ژولیت من توی جشن پیروزیت میتونم بیام باله اجرا کنم اگه بخوای!!

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:18

6- پارسام اینقد جلوی من نگه : عشگم بابا
7- مردا زایمان کنن!
8- مردا کهنه بشورن ..نه پمپرز نه مولفیکس !
9- مردا آدم شن! "شرمنده مدای کرمو میگم

فانتزی هات خیلی فمینیستیه

دل آرام یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:19 http://delaramam.blogsky.com

یکی از فانتزیهام اینه:
در حالی که همه دارن میرن سمت افق محو بشن، همچین یواش یواش توی افق ظاهر بشم و خیلی تاثیر گذار بگم : اینجا هیچ خبری نیست ، برگردید...

مهربان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:19 http://mehrabanam.blogsky.com/

مونیکا بلوچی شاید شاسی بلند باشه ولی دیگه اوراق شده بیچاره...
باید تحویلش بدن ایران خودرو سمند بگیرن... واللا

منم جوونی هاش منظورم بود
قبل از اوراق شدن

مریم یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:19 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ که ﺑﺎ مخاطب خاصم دعوا ﮐﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯش ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭمو ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ ﻟﻬﻢ ﮐﻨﻪ ﺑﻌﺪ مخاطب خاصم ﺑﺒﯿﻨﻪ و “ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ”(صدای کفششه!) ﺑﺪﻭﻭﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﮕﻪ آه ﺧﺪﺍی ﻣﻦ ! ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺰﺍﺭﯼ … ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮﻩ و بعدش ﺩﻭﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﻢ و ﺑﻤﯿﺮﻡ … پسره ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ !!!

توی بالیوود باید باشه
یه صحنه بارون و یه درخت و یه پسر و دختر که دور درخت میرقصن و میگن نهی نهی

مهربان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:20 http://mehrabanam.blogsky.com/

اون افقی هم که جنابعالی می ری توش امیدوارم یک افق بی بازگشت باشه...

حالا خوبه تنها رفتم خانوم جان
وگرنه لابد عاق والدینم می کردی

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:20 http://migrenism.blogsky.com

باله؟ با دامن کوتاه؟؟؟ استغفرا........!

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:20

10- ژولیت و باغبان و همزمان یه ماچ آبدار با گاز اضافه کنم

تیراژه یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:22 http://tirajehnote.blogfa.com

بابک خجان؟ شما اصلا وب منو میخونی که گیر دادی به طولانی بودن پست و پنکک و ریملش؟!
یعنی 60 سال نوری از آخرین کامنتی که برام گذاشتی میگذره که تازه اون هم اصلا در مورد پست نبود و در مورد یه چیز دیگه بود!

ژولی جان..به جای زبون درازی بیا خبرت جریان این افق و محو و تاریکی رو به من بگو چیه که منو یاد این شهدای فیلم های دفاع مقدس میندازه که خیلی شیک تیر میخوردن بعدش روحشون سلانه سلانه میرفت رو به غروب خورشید و پشت غبار ناپدید میشد..بعدا حسابت رو میرسم.


ضمنا یکی از فانتزی های من اینه که یکی دو نفر خاص از بلاگرون محترم برام کامنت بزارن و من خیلی خونسردانه و عادی رفتار کنم که انگار نه انگار!
که فکر کنم آخرش فانتزی به گور بشم!

تی تی جان
کامنت نذاشتن به معنی نخوندن پست نیست
شاهد می خوای ؟
شماره چشمم دو شماره رفت بالا با دو تا پست آخرت

سعید یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:23 http://VATTIN.BLOGSKY.COM

ممنون نیم ساعت فقط داشتم می خندیدم !
یکی از فانتزی های من اینه که تو جنگل عین تارزان از چند تا گوریل و ببر و پلنگ فرار کنم با با همه اون حیوونا تو افق محو بشم ... بعدش در حال برگشت از افق همه حیوونا را دست
گرفتم و داد میزنم اوووو وو ووو !

البته تخیل زیادیش خوب نیست


موقع برگشت شما جلویی و باقی حیوانات پشت سرت دارن میدون ؟
یا شایدم برعکس ؟
خیلی فرق میکنه

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:24 http://laleabbasi.blogfa.com

ژولیت نذار فانتزیم خراب شه تورو خدا دلت میاد تو با صددرصد آرا پیروز شدی دنیای آرزوهای منو دلت نمیاد خراب کنی مطمئنم
من در سکوت راهپیمایی میکنم تا افق!

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:25

11- یه روز روزه سکوت بگیرم!!!
سنت مقدس میشه این یکی رو هم برآورده کنی؟
ماشاالله دست به معجزه تون خوبه !!!

سکوت کامنتی یا واقعی ؟

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:27 http://laleabbasi.blogfa.com

کرم دندون اومدنی خونمون بوس و گازتو باخودت بیار فانتزی دهت با فانتزی اول من کامل شه دیگه

تیراژه یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:27 http://tirajehnote.blogfa.com

* بابک خان!

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:29 http://laleabbasi.blogfa.com

ژولیت شروع کنم؟

م . ح . م . د یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:29

یکی از فانتزیام اینه که برم استخدام گشت ارشاد بشم بعد زرت و زرت به دختر پسرا گیر بدم دهن مهنشونو سرویس کنم بعد برم تو افق گم و گور شم

یادت باشه کارت دانشجویی شون رو هم بگیری و مشخصاتش رو بنویسی و بعد پسشون بدی

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:30

حکمند"حتما" باغبان جونم!
12- پورش ولامبورگینی و بوگاتی و ...مو بدم بعضیا یه دوری باهاشون بزنن دل به آرزو نمونن !دعاشونو مستجاب کنم!!

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:32 http://migrenism.blogsky.com

چیو شروع کنی باغبان جان؟ نه عامو
مگه نبینی م.ح.م.د گشت ارشاده!
تی تی جان مگه در جریان فیس بوق نیستی؟ عوض اینکه هی زرت و زرت پرده بشوری چند دقیقه وقت بذار دو تا پیج بخون ثواب داره!

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:33 http://laleabbasi.blogfa.com

یکی دیگه از فانتزیام اینه یه راننده تاکسی باشم یه سی دی توپ گذاشته باشم بعد به مسافرتوپ داشته باشم بپرسم کجا پیاده می شین بگه هرجا این آهنگا تموم شه بعد من تا افق رانندگی کنم

مریم یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:33 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

کرم دندون جون
من دلم میخواد سه روز روزه سکوت بگیرم

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:34 http://laleabbasi.blogfa.com

ژولیت جونم ازش سلب صلاحیت کن بذار من فانتزی به دل نمیرم خب!!

کرم دندون یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:35

13- یه تمساح داشته باشم به محافظام بگم تی تی جان عزیز دل و با آقای جوگیریات و هرکی ازاسم کرم دندون می لرزه رو بندازن جلوشون ...تمساحم خلال دندونشون کنه!!
هی وای من!

امیدوارم دندون تمساحه کرمو باشه
تیرت به سنگ بخوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد